Dr.Shayan
04-10-2010, 10:47 AM
مقدمه
مدتها پيش از اين ميكروبها بصورت نا*اگاهانه جهت نگهداري غذا استفاده مي*شدند و اين روش تجربي جهت بهبود سلامتي انسان نيز بكار گرفته مي*شد. در اوايل قرن بيستم مچنيكف پيشنهاد جايگزيني باكتريهاي اسيد لاكتيك در داخل روده انسان را بعلت متوقف كردن فعاليت ساير ميكروبهاي زيان آور
داد. ولي استفاده از پروبيوتيكها به مفهوم جديد تقريبا از بيست و پنج سال قبل آغاز گرديد و به مدت چندين سال در جوامع علمي بررسي گرديد. براي پروبيوتيكها چندين تعريف ذكر گرديده است. از جمله آنكه پروبيوتيكها ارگانيسمهائي هستند كه در تعادل ميكروبي روده نقش دارند، ولي اين تعريف در بيشتر موارد صدق نمي* كند به همين دليل بر اساس تعريف جديد پروبيوتيكها ميكروبهاي زنده*اي هستند كه به عنوان مكمل غذائي جهت بهبود سلامتي استفاده مي*گردند.
اولين مورد استفاده از پروبيوتيك در تغذيه آبزيان، در چند سال اخير انجام يافته ولي علاقه به استفاده از آن بسرعت در حال گسترش مي*باشد. در حال حاضر امكان بررسي موقعيت آن از لحاظ تجربي و علمي امكان پذير است. در اين مقاله نيز :1- امكان استفاده از اين اصطلاح علمي در آبزيان 2- تفاوت روند استفاده از اين ماده در موجودات مختلف 3- چشم انداز تحقيقات آتي آن بررسي گرديده است. .
آيا محيط روده حيوانات آبزي براي پروبيوتيكها مناسب است؟
موجودات آبزي كاملا متفاوت از موجوداتي هستندكه در خشكي زندگي مي*كنند به دليل توسعه مصرف پروبيوتيكها اين سوال مطرح مي* گردد كه استفاده مناسب از پروبيوتيك*ها در آبزيان چگونه بايد *باشد. توسعه تغييرات انسان وحيوانات خشك*زي، در داخل يك محيط آمنيوتيكي صورت مي*گيرد در حالي كه لارو بيشتر ماهيها در اوايل مرحله رشد در محيط خارج رها ميشوند. اين لاروها در حاليكه بي نظمي ميكروبي وسيعي را در داخل دستگاه گوارش نشان مي*دهند شروع به تغذيه مي*كنند در حالي كه لوله گوارش آنها كاملا توسعه پيدا نكرده و در ضمن سيستم ايمني بدن آنها نيز هنوز كامل نيست به همين دليل استفاده از پروبيوتيكها در مراحل لاروي بسيار لازم است.
در لوله گوارش انسان و حيوانات خشك*زي باكتريهاي گرم مثبت بي هوازي سويه هاي غالب مي*باشند. در انسان مهمترين اين گروهها، باكتريوسيدها، كوكسيهاي گرم مثبت بي هوازي، ائوباكتريومها و بيفيدوباكتريومها هستند. در حالي كه سويه*هاي تقريبا غالب در خوك استرپتوكوكها و لاكتوباسيلها هستند و به همين دليل بيشتر سويه * هاي استفاده شده به عنوان پروبيوتيك به گروههاي بيفيدوباكترها، لاكتوباسيلها و استرپتوكوكها تعلق دارند . همچنين گونه غالب در لوله*گوارش خرچنگ ميكروبهاي گرم منفي بي*هوازي هستند. در خرچنگها، صدفها و ماهيهاي موجود در اعماق دريا ويبريوها و پزودوموناسها سويه هاي غالب را تشكيل مي*دهند و آئروموناسها، پزودوموناسها و انترو باكترياسه*ها گونه*هاي غالب در ماهيهاي آب شيرين مي*باشند. به همين دليل مؤثرترين پروبيوتيكها براي حيوانات دريائي احتمالا متفاوت از آنهائي خواهند بود كه براي حيوانات خشك زي استفاده مي*گردند. پايداري بيشتر ميكروبها در بدن حيوانات آبزي ناچيز است. همچنين بدليل اينكه اين حيوانات خونسرد هستند ميكربهاي همزيست با آنها نسبت به تغيير درجه حرارت متفاوت خواهند بود، ضمن اينكه تغيير شوري آب نيز احتمالا ميكروبها را تحت تاثير قرار خواهد داد. ماهيهاي اعماق دريا جهت مقابله با از دست دادن آب بدن مجبور به مصرف مداوم آب مي*باشند بنابراين بافت ميكروبي موجود در روده حيوانات آبزي احتمالا بوسيله ميكروبهاي موجود در آب و غذا تحت تاثير قرار مي*گيرد در لارو و ماهيهاي كوچك تاثير نوع تغذيه بر روي ميكروارگانيسمهاي دستگاه گوارش به وضوح ثابت شده است و اين تاثير به خصوص در مورد اولين تغذيه بسيار موثر ميباشد.
.ايده استفاده از پروبيوتيك در يك ديد وسيع
Moriority در سال 1998 پيشنهاد كرد كه پروبيوتيكها به عنوان افزودنيهاي آبي نيز تعريف شوند. ولي يك تعريف كلي از پروبيوتيكها به صورت زير مي*باشد كه پروبيوتيكها ميكروبهائي هستند كه به داخل لوله گوارش موجود زنده وارد شده و توانائي زنده* ماندن جهت بهبود سلامتي موجود را دارا مي*باشند. در سال 1991 Porubcan تلاشهائي جهت بهبود كيفيت آب آشاميدني و افزايش راندمان توليد بعضي آبزيان توسط باكتريها انجام داد، كه عبارت بودند از : 1) شناور كردن فيلترهاي زنده شامل باكتريهاي نيتروژن زدا كه مقدار آمونياك و نيتريت را در آب كاهش دادند و اين امر باعث افزايش زنده ماندن ميگوها گرديد. 2) تركيبي از باسيلها در مجاورت هوا دهنده استخر، تقاضاي موجود براي اكسيژن را كاهش داد و مقدار برداشت ميگو را افزايش داد. به همين دليل باكتريهاي نيتروژن زدا و يا باسيلوسها را نيز بعلت بهبود كيفيت آب و افزايش سلامتي حيوان به عنوان پروبيوتيك تلقي مي*نمايند ولي اين دو نوع باكتري كاملا متفاوتند بطوري كه باكتريهاي نيتروژن زدا به هيچ عنوان در لوله گوارش حيوانات وجود ندارند و سويه باسيل ها نيز كه به عنوان پروبيوتيك براي حيوانات خشك زي استفاده مي*شود اساسا منشا خاك دارند ودر لوله گوارش وجود ندارند اما در طول روده فعال مي*باشند و در اين مورد گزارشهاي زيادي نيز از جداسازي باسيلها از ماهيها، خرچنگها و دو كفه*ايها گزارش شده است. در طي مطالعه*اي مشخص شد كه باسيلهاي اضافه شده به محيط پرورش گربه*ماهيها، قدرت حياتي آنها را افزايش مي*دهند ولي در تمام اين مطالعات بيشتر توجه بر روي بهبود كيفيت آب بود.
Kennedy و همكارانش در سال 1998 نوعي از باسيلوس سوبتيليس را از يك نوع ماهي جدا نمود. تكثير اين سويه در داخل آب وقتي كه شوري آب از 30 به 3 واحد بين الملي كاهش يافت موجب حذف ويبريوها از كل لاروهاي اين گونه گرديد. Moriarty در سال 1998 متوجه افزايش قابليت زنده*ماني ميگوهائي شد كه در محيط پرورش آنها سويه*هائي از باسيلها وجود داشتند، در اين حالت تعداد ويبريوهاي بيماريزا در رسوبات و آب كاهش پيدا كردند، ولي تاثير آن بر روي ميكروبهاي روده مطالعه نگرديد.
باسيلهاي انتخاب شده علاوه بر فعاليت آنتي بيوتيكي بر عليه ويبريوها، به عنوان پروبيوتيك چند وظيفه ديگر نيز داشتند، از جمله ترشح آنزيمي و رقابت براي فضا و غذا كه اين مكانيسمهاي آنتاگونيسمي از بوجود آمدن گونه*هاي مقاوم كه اولين خطر استفاده از آنتي*بيوتيكها است جلوگيري مي*كند.
البته براي تائيد اين نظريه و بيان خاصيت حذف رقابتي پروبيوتيكها احتياج به آزمايشات و شواهد زيادتري مي**باشد.********** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** ********* اين اصل بر اساس جايگزيني يك گونه به جاي گونه اوليه اخذ گرديده است به طوي كه گونه جديد امكان سازش بهتر با شرايط زيستي محدود را دارا باشد. خاصيت توليد آنتي بيوتيك توسط سويه*هاي باسيلوس، امكان توجيه خاصيت حذف رقابتي پروبيوتيكها را ندارد. در اين خصوص Moriarty در سال 1998 فعاليت مهاركنندگي باسيلوس را در مقابل ويبريو در استخر خاكي نشان داد، اما تاثير آن بر روي حيات ميگوها احتمالا بصورت يك تاثير غير مستقيم روي سلامتي آنها بوده است. براي مثال تجزيه مواد آلي بوسيله باسيلوس احتمالا كيفيت آب را بهبود مي* بخشد با اين حال استفاده از باسيل به عنوان يك مكمل در استخر هنوز احتياج به بررسيهاي بيشتري دارد .
در حال حاضر استفاده از پروبيوتيك به عنوان يك كنترل بيولوژيكي مورد توجه مي* باشد. اصطلاح كنترل بيولوژيكي عبارت از محدود كردن و يا حذف آفات مخرب و يا پاتوژنها بوسيله ارگانيسمهاي بخصوص مي** باشد. Maeda و همكاران در سال 1997 كنترل بيولوژيكي را شامل روشهائي بيان كردند كه در آن بعضي ميكروبها و يا ارگانيسمها در محيط آبي پاتوژنها را كشته و يا تعداد آنها را كاهش مي* دهند. در اين حالت رفتار استخرهاي ذكر شده در آزمايش Moriarty در سال 1998 نوعي از كنترل بيولوژيكي مي** تواند تلقي گردد.
نخستين آزمايشها در مورد استفاده از پروبيوتيكها در تغذيه آبزيان توسط موادي صورت گرفت كه براي حيوانات خشكزي طراحي گرديده بود. بطور مثال اسپورهاي باسيلوس توئي جدا شده از خاك، تلفات را در مار ماهي ژاپني كه توسط نوعي ميكروارگانيسم آلوده شده بود كاهش و سرعت رشد را افزايش داد. اسپورها نيز به سادگي در تركيب غذا مخلوط شدند. ولي در اين آزمايش سرنوشت اسبورها در لوله گوارش پيگيري نگرديد كه مشخص گردد آيا اسپورها در روده رشد مي*كنند و يا دفع مي*شوند و درجه حرارت آب چه تاثيري بر روي آنها دارد. همان نوع از باسيلوس توئي بوسيله Kozasa در سال 1986 برروي رتيفرها آزمايش شدند. در اين آزمايش رتيفرها به مدت 2 ساعت اسپورها را فيلتر نمودند (استفاده كردند). اين روش موجب افزايش سرعت رشد گرديد اما در اين آزمايش نيز سرنوشت ميكربها مطالعه نگرديد.
طي يك مطالعه ديگر كه با استفاده از اسپورهاي باسيلوس انجام گرفت، بيشتر اسپورهاي باسيلوس بوسيله رتيفرها در كمتر از يكساعت فيلتر گرديد اما تعداد اسپورهاي قابل رشد در كمتر از يكساعت به سرعت كاهش يافت اما در زمان خيلي كوتاه دوباره زندگي خود را آغاز كردند. بر اساس بررسيهاي انجام يافته بسياري از باسيلها در طي فرايند تشكيل اسپور و يا پروتئوليز سلولهاي رويش*كننده، آنتي************بيو تيك توليد مي*كنند و زماني كه رتيفرها از اسپورها استفاده مي*نمايند كاهش تعداد ويبريونها احتمالا از طريق آزاد شدن آنتي* بيوتيك از اين سلولها باشد. بطور كلي تاثير مستقيم پروبيوتيك افزايش مقاومت رتيفرها در مقابل ويبريوها بود.
محصولات تجاري بر اساس باكتريهاي زنده اسيدلاكتيك نيز جهت لارو ماهيها معرفي گرديده است، اين مواد توليد و سرعت رشد رتيفرها و ماهيها را افزايش مي*دهند. در بعضي از نسبتهاي اسيد لاكتيك افزايش تعداد ديگر باكتريها نيز محدود مي*گردند و يا بعضي محصولات تجاري حاوي استرپتوكوك، موجب افزايش رشد و بهبود راندمان غذائي در ماهي كپور شدند، ضمن آنكه اشرشيا كولي در روده ماهي كپور بعد از 14 روز تغذيه با اين نوع پروبيوتيك ناپديد گرديد. اين محققان بدون هيچگونه شواهد آزمايشگاهي بيان كردند كه استرپتوكوك، توانائي بالائي در اتصال به اپيتليوم روده ماهي كپور دارد. البته اين آزمايشها همانگونه كه ذكر شد با پروبيوتيكهاي ساخته شده براي حيوانات خشك زي انجام يافته است واين نشان دهنده علاقه به استفاده از افزودنيهاي باكتريائي در غذاهاي آبزيان نيز مي*باشد. البته زنده ماندن اين ميكروبها در لوله گوارش حيوانات آبزي مورد ترديد مي*باشد به همين دليل بيشتر تلاشها برروي سويه*هاي بومي با خاصيت پروبيوتيكي استوار گرديده است.
تلاش براي شناسائي پروبيوتيكهائي كه بطور طبيعي در آب وجود دارند
جداسازي و مشخص كردن ميكروبهائي كه بطور ذاتي در محيط پرورش وجود دارند
در هنگام تشريح بدن ماهيهاي جوان و خرچنگها، ميكروبهاي بومي مستقر در نقاط مختلف معده و روده بدست مي* آيند. ميكرو بهاي چسبيده به اپيتليال روده مي*توانند از آن جدا شوند اما اين روش در مورد لارو و مواد غذائي زنده امكان پذير نيست. اما مي*توانيم سطح خارجي لارو ماهي را با محلول يك دهم درصد محلول نمكي بنز آلكونيوم كلرايد جهت جداسازي ميكربهاي چسبيده به سطح خارجي شستشو داده وسپس بوسيله واسطه* هاي خاص و روشهاي مناسب آنها را مشخص نمود.
.مطالعات اوليهاولين گزارشهاي موفقيت آميز توسط Maeda و Liao در سال 1992 ارائه شد كه در آن يك سويه به نام PM-4 را ازمحيط پرورشي يك نوع لارو ماهي جدا نمود كه داراي قدرت زيستي و تكثير خوب بود. اين باكتري براي كنترل بيولوژيكي محيط اين نوع لارو و ماهي كپور استفاده مي شود.كنترل بيولوژيكي موجب افزايش زنده*ماني لارو و محدود كردن رشد ويبريوآنگوئيلاروم وهاليفتوروس مي*گردد. ولي در اين مطالعه هيچگونه بررسي بروي امكان زيست اين باكتري در روده لارو كپور انجام نگرفت، در حالي كه عفونت ويبريو آنگوئيلاروم در ابتدا از روده شروع مي*شود.
Griffith در سال 1995 گزارش كرد كه لارو ميگوهاي پرورش يافته در بعضي استخرهاي اكوادور بوسيله يك بيماري كه مشخصه آن تغيير در جمعيت باكتريها است تحت تاثير قرار مي*گيرد. در اين حالت نسبت ويبريو آلگينوليتيكس كاهش يافت در حالي كه ويبريو پاراهموليتيكس افزايش يافت. به همين منظور سويه اوليه جدا شد و به عنوان پروبيوتيك در بعضي از استخرها استفاده گرديد كه در اين حالت قدرت زيستي ميگوها به حد قبل از بيماري بازگشت .
Austin و همكارانش در سال 1995 تاثير پروبيوتيكي اين سويه را بررسي نمود و گزارش كرد كه سلولهاي ويبريواوردالي توانائي زنده ماندن خود را در طول 3 ساعت بعد از اضافه شدن پروبيوتيك به داخل محلول از دست دادند. همچنين ويبريو آنگوئيلاروم و آئوروموناس*سالمونيسيدا نيز با وسعت كمتري مهار شدند. در آزمايشي ديگر مشخص گرديد مقاوت ماهي سالمون شستشوداده شده با پروبيوتيك در مبارزه با بيماريها بهبود يافت. بطور كلي چيزي كه از يك پروبيوتيك ميتوانيم انتظار داشته باشيم عبارت است از 1) آنتاگونيسم با بيماريها 2) خاصيت كلني شدن در روده با امكان چسبيدن به موكوس روده3) افزايش مقاومت ميزبان در مقابل بيماريها
.آنتاگونيسم با بيماريها
بنظر مي*رسد در باكتريهاي خاكزي خاصيت آنتاگونيسمي يك امر مشترك باشد. بطور مثال بيش از 60% از باكتريهاي جدا شده از زئوپلانكتونها، خاصيت باكتريوليتيك داشتند. و بيشتر از 75% باكتريهاي جدا شده از اسفنجها تركيبات آنتي باكتريال توليد مي* كردند. تغذيه لارو ماهي هاليبوت براي اولين بار با سويه مشخصي از باكتري، از رشد يك نوع ويبريو بيماريزا ممانعت كرد. خاصيت آنتي*باكتريال در ميكروبهاي آب شيرين نيز وجود دارد. بطور مثال بعضي از باكتريهاي اسيد لاكتيك مانند لاكتوباسيلوس آنتاگونيسم بيماريهاي ماهيها هستند.
Sugita و همكارانش در سال 1998 يك سويه از باسيلها را كه آنتاگونيسم حدود 63% از ميكروبهاي جدا شده از روده ماهي بودند شناسائي نمود. سويه*هاي بيماريزاي ويبريوآئوروموناس* در بيشتر آزمايشهاي آزمايشگاهي هدف بودند. بعضي باكتريها بر ضد ويروسها مي*باشند و احتمالا براي كنترل بيماريهاي ويروسي مؤثر ميباشند. حالت آنتاگونيسمي در برابر پاتوژنها احتمالا بوسيله واسطه*هاي ديگري به غير از آنتي*بيوتيكها باشد. اسيدهاي آلي، پراكسيد هيدوژن، سيدروفرها از جمله اين واسطه*ها مي*توانند باشند. البته شرايط آزمايش در حالت in-vitro و in-vivo متفاوت مي* باشد و بيان حالت * آنتاگونيسمي در حالت in-vitro نميتواند يك معيار كافي براي انتخاب پروبيوتيك باشد
مدتها پيش از اين ميكروبها بصورت نا*اگاهانه جهت نگهداري غذا استفاده مي*شدند و اين روش تجربي جهت بهبود سلامتي انسان نيز بكار گرفته مي*شد. در اوايل قرن بيستم مچنيكف پيشنهاد جايگزيني باكتريهاي اسيد لاكتيك در داخل روده انسان را بعلت متوقف كردن فعاليت ساير ميكروبهاي زيان آور
داد. ولي استفاده از پروبيوتيكها به مفهوم جديد تقريبا از بيست و پنج سال قبل آغاز گرديد و به مدت چندين سال در جوامع علمي بررسي گرديد. براي پروبيوتيكها چندين تعريف ذكر گرديده است. از جمله آنكه پروبيوتيكها ارگانيسمهائي هستند كه در تعادل ميكروبي روده نقش دارند، ولي اين تعريف در بيشتر موارد صدق نمي* كند به همين دليل بر اساس تعريف جديد پروبيوتيكها ميكروبهاي زنده*اي هستند كه به عنوان مكمل غذائي جهت بهبود سلامتي استفاده مي*گردند.
اولين مورد استفاده از پروبيوتيك در تغذيه آبزيان، در چند سال اخير انجام يافته ولي علاقه به استفاده از آن بسرعت در حال گسترش مي*باشد. در حال حاضر امكان بررسي موقعيت آن از لحاظ تجربي و علمي امكان پذير است. در اين مقاله نيز :1- امكان استفاده از اين اصطلاح علمي در آبزيان 2- تفاوت روند استفاده از اين ماده در موجودات مختلف 3- چشم انداز تحقيقات آتي آن بررسي گرديده است. .
آيا محيط روده حيوانات آبزي براي پروبيوتيكها مناسب است؟
موجودات آبزي كاملا متفاوت از موجوداتي هستندكه در خشكي زندگي مي*كنند به دليل توسعه مصرف پروبيوتيكها اين سوال مطرح مي* گردد كه استفاده مناسب از پروبيوتيك*ها در آبزيان چگونه بايد *باشد. توسعه تغييرات انسان وحيوانات خشك*زي، در داخل يك محيط آمنيوتيكي صورت مي*گيرد در حالي كه لارو بيشتر ماهيها در اوايل مرحله رشد در محيط خارج رها ميشوند. اين لاروها در حاليكه بي نظمي ميكروبي وسيعي را در داخل دستگاه گوارش نشان مي*دهند شروع به تغذيه مي*كنند در حالي كه لوله گوارش آنها كاملا توسعه پيدا نكرده و در ضمن سيستم ايمني بدن آنها نيز هنوز كامل نيست به همين دليل استفاده از پروبيوتيكها در مراحل لاروي بسيار لازم است.
در لوله گوارش انسان و حيوانات خشك*زي باكتريهاي گرم مثبت بي هوازي سويه هاي غالب مي*باشند. در انسان مهمترين اين گروهها، باكتريوسيدها، كوكسيهاي گرم مثبت بي هوازي، ائوباكتريومها و بيفيدوباكتريومها هستند. در حالي كه سويه*هاي تقريبا غالب در خوك استرپتوكوكها و لاكتوباسيلها هستند و به همين دليل بيشتر سويه * هاي استفاده شده به عنوان پروبيوتيك به گروههاي بيفيدوباكترها، لاكتوباسيلها و استرپتوكوكها تعلق دارند . همچنين گونه غالب در لوله*گوارش خرچنگ ميكروبهاي گرم منفي بي*هوازي هستند. در خرچنگها، صدفها و ماهيهاي موجود در اعماق دريا ويبريوها و پزودوموناسها سويه هاي غالب را تشكيل مي*دهند و آئروموناسها، پزودوموناسها و انترو باكترياسه*ها گونه*هاي غالب در ماهيهاي آب شيرين مي*باشند. به همين دليل مؤثرترين پروبيوتيكها براي حيوانات دريائي احتمالا متفاوت از آنهائي خواهند بود كه براي حيوانات خشك زي استفاده مي*گردند. پايداري بيشتر ميكروبها در بدن حيوانات آبزي ناچيز است. همچنين بدليل اينكه اين حيوانات خونسرد هستند ميكربهاي همزيست با آنها نسبت به تغيير درجه حرارت متفاوت خواهند بود، ضمن اينكه تغيير شوري آب نيز احتمالا ميكروبها را تحت تاثير قرار خواهد داد. ماهيهاي اعماق دريا جهت مقابله با از دست دادن آب بدن مجبور به مصرف مداوم آب مي*باشند بنابراين بافت ميكروبي موجود در روده حيوانات آبزي احتمالا بوسيله ميكروبهاي موجود در آب و غذا تحت تاثير قرار مي*گيرد در لارو و ماهيهاي كوچك تاثير نوع تغذيه بر روي ميكروارگانيسمهاي دستگاه گوارش به وضوح ثابت شده است و اين تاثير به خصوص در مورد اولين تغذيه بسيار موثر ميباشد.
.ايده استفاده از پروبيوتيك در يك ديد وسيع
Moriority در سال 1998 پيشنهاد كرد كه پروبيوتيكها به عنوان افزودنيهاي آبي نيز تعريف شوند. ولي يك تعريف كلي از پروبيوتيكها به صورت زير مي*باشد كه پروبيوتيكها ميكروبهائي هستند كه به داخل لوله گوارش موجود زنده وارد شده و توانائي زنده* ماندن جهت بهبود سلامتي موجود را دارا مي*باشند. در سال 1991 Porubcan تلاشهائي جهت بهبود كيفيت آب آشاميدني و افزايش راندمان توليد بعضي آبزيان توسط باكتريها انجام داد، كه عبارت بودند از : 1) شناور كردن فيلترهاي زنده شامل باكتريهاي نيتروژن زدا كه مقدار آمونياك و نيتريت را در آب كاهش دادند و اين امر باعث افزايش زنده ماندن ميگوها گرديد. 2) تركيبي از باسيلها در مجاورت هوا دهنده استخر، تقاضاي موجود براي اكسيژن را كاهش داد و مقدار برداشت ميگو را افزايش داد. به همين دليل باكتريهاي نيتروژن زدا و يا باسيلوسها را نيز بعلت بهبود كيفيت آب و افزايش سلامتي حيوان به عنوان پروبيوتيك تلقي مي*نمايند ولي اين دو نوع باكتري كاملا متفاوتند بطوري كه باكتريهاي نيتروژن زدا به هيچ عنوان در لوله گوارش حيوانات وجود ندارند و سويه باسيل ها نيز كه به عنوان پروبيوتيك براي حيوانات خشك زي استفاده مي*شود اساسا منشا خاك دارند ودر لوله گوارش وجود ندارند اما در طول روده فعال مي*باشند و در اين مورد گزارشهاي زيادي نيز از جداسازي باسيلها از ماهيها، خرچنگها و دو كفه*ايها گزارش شده است. در طي مطالعه*اي مشخص شد كه باسيلهاي اضافه شده به محيط پرورش گربه*ماهيها، قدرت حياتي آنها را افزايش مي*دهند ولي در تمام اين مطالعات بيشتر توجه بر روي بهبود كيفيت آب بود.
Kennedy و همكارانش در سال 1998 نوعي از باسيلوس سوبتيليس را از يك نوع ماهي جدا نمود. تكثير اين سويه در داخل آب وقتي كه شوري آب از 30 به 3 واحد بين الملي كاهش يافت موجب حذف ويبريوها از كل لاروهاي اين گونه گرديد. Moriarty در سال 1998 متوجه افزايش قابليت زنده*ماني ميگوهائي شد كه در محيط پرورش آنها سويه*هائي از باسيلها وجود داشتند، در اين حالت تعداد ويبريوهاي بيماريزا در رسوبات و آب كاهش پيدا كردند، ولي تاثير آن بر روي ميكروبهاي روده مطالعه نگرديد.
باسيلهاي انتخاب شده علاوه بر فعاليت آنتي بيوتيكي بر عليه ويبريوها، به عنوان پروبيوتيك چند وظيفه ديگر نيز داشتند، از جمله ترشح آنزيمي و رقابت براي فضا و غذا كه اين مكانيسمهاي آنتاگونيسمي از بوجود آمدن گونه*هاي مقاوم كه اولين خطر استفاده از آنتي*بيوتيكها است جلوگيري مي*كند.
البته براي تائيد اين نظريه و بيان خاصيت حذف رقابتي پروبيوتيكها احتياج به آزمايشات و شواهد زيادتري مي**باشد.********** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** **************** ********* اين اصل بر اساس جايگزيني يك گونه به جاي گونه اوليه اخذ گرديده است به طوي كه گونه جديد امكان سازش بهتر با شرايط زيستي محدود را دارا باشد. خاصيت توليد آنتي بيوتيك توسط سويه*هاي باسيلوس، امكان توجيه خاصيت حذف رقابتي پروبيوتيكها را ندارد. در اين خصوص Moriarty در سال 1998 فعاليت مهاركنندگي باسيلوس را در مقابل ويبريو در استخر خاكي نشان داد، اما تاثير آن بر روي حيات ميگوها احتمالا بصورت يك تاثير غير مستقيم روي سلامتي آنها بوده است. براي مثال تجزيه مواد آلي بوسيله باسيلوس احتمالا كيفيت آب را بهبود مي* بخشد با اين حال استفاده از باسيل به عنوان يك مكمل در استخر هنوز احتياج به بررسيهاي بيشتري دارد .
در حال حاضر استفاده از پروبيوتيك به عنوان يك كنترل بيولوژيكي مورد توجه مي* باشد. اصطلاح كنترل بيولوژيكي عبارت از محدود كردن و يا حذف آفات مخرب و يا پاتوژنها بوسيله ارگانيسمهاي بخصوص مي** باشد. Maeda و همكاران در سال 1997 كنترل بيولوژيكي را شامل روشهائي بيان كردند كه در آن بعضي ميكروبها و يا ارگانيسمها در محيط آبي پاتوژنها را كشته و يا تعداد آنها را كاهش مي* دهند. در اين حالت رفتار استخرهاي ذكر شده در آزمايش Moriarty در سال 1998 نوعي از كنترل بيولوژيكي مي** تواند تلقي گردد.
نخستين آزمايشها در مورد استفاده از پروبيوتيكها در تغذيه آبزيان توسط موادي صورت گرفت كه براي حيوانات خشكزي طراحي گرديده بود. بطور مثال اسپورهاي باسيلوس توئي جدا شده از خاك، تلفات را در مار ماهي ژاپني كه توسط نوعي ميكروارگانيسم آلوده شده بود كاهش و سرعت رشد را افزايش داد. اسپورها نيز به سادگي در تركيب غذا مخلوط شدند. ولي در اين آزمايش سرنوشت اسبورها در لوله گوارش پيگيري نگرديد كه مشخص گردد آيا اسپورها در روده رشد مي*كنند و يا دفع مي*شوند و درجه حرارت آب چه تاثيري بر روي آنها دارد. همان نوع از باسيلوس توئي بوسيله Kozasa در سال 1986 برروي رتيفرها آزمايش شدند. در اين آزمايش رتيفرها به مدت 2 ساعت اسپورها را فيلتر نمودند (استفاده كردند). اين روش موجب افزايش سرعت رشد گرديد اما در اين آزمايش نيز سرنوشت ميكربها مطالعه نگرديد.
طي يك مطالعه ديگر كه با استفاده از اسپورهاي باسيلوس انجام گرفت، بيشتر اسپورهاي باسيلوس بوسيله رتيفرها در كمتر از يكساعت فيلتر گرديد اما تعداد اسپورهاي قابل رشد در كمتر از يكساعت به سرعت كاهش يافت اما در زمان خيلي كوتاه دوباره زندگي خود را آغاز كردند. بر اساس بررسيهاي انجام يافته بسياري از باسيلها در طي فرايند تشكيل اسپور و يا پروتئوليز سلولهاي رويش*كننده، آنتي************بيو تيك توليد مي*كنند و زماني كه رتيفرها از اسپورها استفاده مي*نمايند كاهش تعداد ويبريونها احتمالا از طريق آزاد شدن آنتي* بيوتيك از اين سلولها باشد. بطور كلي تاثير مستقيم پروبيوتيك افزايش مقاومت رتيفرها در مقابل ويبريوها بود.
محصولات تجاري بر اساس باكتريهاي زنده اسيدلاكتيك نيز جهت لارو ماهيها معرفي گرديده است، اين مواد توليد و سرعت رشد رتيفرها و ماهيها را افزايش مي*دهند. در بعضي از نسبتهاي اسيد لاكتيك افزايش تعداد ديگر باكتريها نيز محدود مي*گردند و يا بعضي محصولات تجاري حاوي استرپتوكوك، موجب افزايش رشد و بهبود راندمان غذائي در ماهي كپور شدند، ضمن آنكه اشرشيا كولي در روده ماهي كپور بعد از 14 روز تغذيه با اين نوع پروبيوتيك ناپديد گرديد. اين محققان بدون هيچگونه شواهد آزمايشگاهي بيان كردند كه استرپتوكوك، توانائي بالائي در اتصال به اپيتليوم روده ماهي كپور دارد. البته اين آزمايشها همانگونه كه ذكر شد با پروبيوتيكهاي ساخته شده براي حيوانات خشك زي انجام يافته است واين نشان دهنده علاقه به استفاده از افزودنيهاي باكتريائي در غذاهاي آبزيان نيز مي*باشد. البته زنده ماندن اين ميكروبها در لوله گوارش حيوانات آبزي مورد ترديد مي*باشد به همين دليل بيشتر تلاشها برروي سويه*هاي بومي با خاصيت پروبيوتيكي استوار گرديده است.
تلاش براي شناسائي پروبيوتيكهائي كه بطور طبيعي در آب وجود دارند
جداسازي و مشخص كردن ميكروبهائي كه بطور ذاتي در محيط پرورش وجود دارند
در هنگام تشريح بدن ماهيهاي جوان و خرچنگها، ميكروبهاي بومي مستقر در نقاط مختلف معده و روده بدست مي* آيند. ميكرو بهاي چسبيده به اپيتليال روده مي*توانند از آن جدا شوند اما اين روش در مورد لارو و مواد غذائي زنده امكان پذير نيست. اما مي*توانيم سطح خارجي لارو ماهي را با محلول يك دهم درصد محلول نمكي بنز آلكونيوم كلرايد جهت جداسازي ميكربهاي چسبيده به سطح خارجي شستشو داده وسپس بوسيله واسطه* هاي خاص و روشهاي مناسب آنها را مشخص نمود.
.مطالعات اوليهاولين گزارشهاي موفقيت آميز توسط Maeda و Liao در سال 1992 ارائه شد كه در آن يك سويه به نام PM-4 را ازمحيط پرورشي يك نوع لارو ماهي جدا نمود كه داراي قدرت زيستي و تكثير خوب بود. اين باكتري براي كنترل بيولوژيكي محيط اين نوع لارو و ماهي كپور استفاده مي شود.كنترل بيولوژيكي موجب افزايش زنده*ماني لارو و محدود كردن رشد ويبريوآنگوئيلاروم وهاليفتوروس مي*گردد. ولي در اين مطالعه هيچگونه بررسي بروي امكان زيست اين باكتري در روده لارو كپور انجام نگرفت، در حالي كه عفونت ويبريو آنگوئيلاروم در ابتدا از روده شروع مي*شود.
Griffith در سال 1995 گزارش كرد كه لارو ميگوهاي پرورش يافته در بعضي استخرهاي اكوادور بوسيله يك بيماري كه مشخصه آن تغيير در جمعيت باكتريها است تحت تاثير قرار مي*گيرد. در اين حالت نسبت ويبريو آلگينوليتيكس كاهش يافت در حالي كه ويبريو پاراهموليتيكس افزايش يافت. به همين منظور سويه اوليه جدا شد و به عنوان پروبيوتيك در بعضي از استخرها استفاده گرديد كه در اين حالت قدرت زيستي ميگوها به حد قبل از بيماري بازگشت .
Austin و همكارانش در سال 1995 تاثير پروبيوتيكي اين سويه را بررسي نمود و گزارش كرد كه سلولهاي ويبريواوردالي توانائي زنده ماندن خود را در طول 3 ساعت بعد از اضافه شدن پروبيوتيك به داخل محلول از دست دادند. همچنين ويبريو آنگوئيلاروم و آئوروموناس*سالمونيسيدا نيز با وسعت كمتري مهار شدند. در آزمايشي ديگر مشخص گرديد مقاوت ماهي سالمون شستشوداده شده با پروبيوتيك در مبارزه با بيماريها بهبود يافت. بطور كلي چيزي كه از يك پروبيوتيك ميتوانيم انتظار داشته باشيم عبارت است از 1) آنتاگونيسم با بيماريها 2) خاصيت كلني شدن در روده با امكان چسبيدن به موكوس روده3) افزايش مقاومت ميزبان در مقابل بيماريها
.آنتاگونيسم با بيماريها
بنظر مي*رسد در باكتريهاي خاكزي خاصيت آنتاگونيسمي يك امر مشترك باشد. بطور مثال بيش از 60% از باكتريهاي جدا شده از زئوپلانكتونها، خاصيت باكتريوليتيك داشتند. و بيشتر از 75% باكتريهاي جدا شده از اسفنجها تركيبات آنتي باكتريال توليد مي* كردند. تغذيه لارو ماهي هاليبوت براي اولين بار با سويه مشخصي از باكتري، از رشد يك نوع ويبريو بيماريزا ممانعت كرد. خاصيت آنتي*باكتريال در ميكروبهاي آب شيرين نيز وجود دارد. بطور مثال بعضي از باكتريهاي اسيد لاكتيك مانند لاكتوباسيلوس آنتاگونيسم بيماريهاي ماهيها هستند.
Sugita و همكارانش در سال 1998 يك سويه از باسيلها را كه آنتاگونيسم حدود 63% از ميكروبهاي جدا شده از روده ماهي بودند شناسائي نمود. سويه*هاي بيماريزاي ويبريوآئوروموناس* در بيشتر آزمايشهاي آزمايشگاهي هدف بودند. بعضي باكتريها بر ضد ويروسها مي*باشند و احتمالا براي كنترل بيماريهاي ويروسي مؤثر ميباشند. حالت آنتاگونيسمي در برابر پاتوژنها احتمالا بوسيله واسطه*هاي ديگري به غير از آنتي*بيوتيكها باشد. اسيدهاي آلي، پراكسيد هيدوژن، سيدروفرها از جمله اين واسطه*ها مي*توانند باشند. البته شرايط آزمايش در حالت in-vitro و in-vivo متفاوت مي* باشد و بيان حالت * آنتاگونيسمي در حالت in-vitro نميتواند يك معيار كافي براي انتخاب پروبيوتيك باشد