Dr.Rodsari
07-12-2010, 11:15 PM
جيره هاي متعادل جهت تخمير پايدار
اهميت تخمير شكمبه اي براي شيردهي تاكيد شده است ، هضم توانمند الياف در شكمبه لازم و نيز مقدار الياف كافي براي سلامتي شكمبه ضروري مي باشد . اما تأمين انرژي قابل دسترس مورد نياز شيردهي اهميتي برابر با آن دارد .
در اوايل يا اوج شيردهي با متعادل كردن مصرف انرژي معمولاً NSC زيادي در جيره ها گنجانده مي شود ، بنابراين سطح الياف كاهش مي يابد . ارتباط الياف و NSC پيچيده و ديناميكي است . كربوهيدرات هاي غير ساختماني روي pH شكمبه و فرآورده نهايي تخمير اثر متضادي با الياف دارند . بنابراين تعادل اين دو جزء براي رسيدن به تخمير پايدار شكمبه ضروري است .
چربي شير تصحيح شده عموماً براي جيره هاي بر پايه جو كاهش دارد . وقتي كه اين نسبت به 1:1 تجاوز كند ، درصد چربي شير تصحيح شده عموماً براي جيره هاي بر پايه جو و ذرت كمتر تحت تأثير قرار مي گيرد .
جيره گاوهاي شيري غالباً شامل فرآورده هاي فرعي مواد خوراكي است كه داراي الياف متوسط ، ظرفيت قابليت هضم و NDF بالا هستند و قابل مقايسه با منابع رايج مثل سيلاژ ذرت و يونجه مي باشند .
قابليت هضم شكمبه اي NDF علوفه هاي مختلف و فرآورده هاي فرعي محصولات كشاورزي
گنجاندن اجزايي همانند سبوس ،سويا و تفاله چغندر قند براي تأمين الياف در جيره ، كربوهيدرات هاي قابل هضم را نيز افزايش مي دهد ، به ويژه وقتي كه اين اجزاء جايگزين علوفه هاي با كيفيت ضعيف شوند . شايد بهترين مثال از نتايج به دست آمده با اجزايي همانند تفاله چغندر قند و سبوس سويا كه از لحاظ NDF غني هستند باشد ، اين مواد در شكمبه با بازده خوب مورد استقاده قرار مي گيرند . تفاله چغندر قند از لحاظ منبع انرژي براي تخمير شكمبه اي و براي تقويت شيردهي ، قابل مقايسه با جو مي باشد تحقيقات نشان مي دهد كه جايگزيني 25 درصد سبوس سويا به عنوان منبع الياف مؤثر و نيز 20 درصد علوفه درشت خرد شده ( وقتي كه دسترسي به علوفه با كيفيت خوب محدود است ) مي توان NDF تأمين شده از علوفه را به كمتر از 45 درصد برساند .
جيره ها بايد طوري متعادل شوند كه بيشترين تخمير شكمبه اي كربوهيدرات ، انرژي دريافتي و توليد پروتئين ميكروبي به دست آيد .
همراه با هضم كربو هيدرات ، پروتئين ميكروبي نيز ساخته مي شود و بايد جيره شامل منابع متنوعي از اجزايي كه قابليت هضم سريع تا متوسط دارند متعادل گردد تا بطور پيوسته و پايدار ، فرآورده هاي نهائي براي جذب فراهم گرديده و نياز انرژي و پروتئين براي شيردهي به طور اقتصادي تأمين شود . عواملي كه بايد در متعادل كردن اجزاي كربوهيدرات جيره در نظر گرفته شود شامل : ذرات درشت علوفه ، مقدار علوفه ، منبع الياف ، تعداد دفعات خوراك دادن در روز ، مديريت خوراك دادن ( كل جيره مخلوط يا روش خوراك دادن اجزاي جداگانه ) و استفاده از بافر مي باشند .
اثرات pH شكمبه
PH مايعات بدن براي حفظ شرايط سلامتي و شيميايي گاو بسيار مهم است . در شكمبه ، PH مي تواند از 8/6-5/5 با يك سطح مطلوب 3/6-6 (
pH خنثي برابر 7 است ) متغير باشد . به شكل يك مطلب كلي مي توان گفت كه رشد مطلوب باكتريهاي هضم كننده فيبر در 8/6-6 = PH و باكتريهاي هضم كننده نشاسته در 6-5/5 = *pH صورت مي گيرد . بنابراين pH شكمبه را در يك حد نزديك به 6 بايد حفظ نمود تا شرايط براي رشد جمعيت ميكروبي كه باعث توليد مطلوب و نسبت مناسب هر كدام از اسيدهاي چرب فرار مي شود فراهم گردد . عواملي كه اثر روي PH شكمبه دارند در ذيل بحث شده است :
ـ بهتر است غذا به شكل ( TMR : Totol Mixed Rotion ) به دام داده شود زيرا باعث پايداري PH شكمبه ، تأمين RDP و كربوهيدرات قابل تخمير در يك زمان ، افزايش مصرف خوراك و به حداقل رساندن انتخاب غذا مي گردند . چنانچه كنسانتره جداگانه تغذيه مي شود مصرف آن را به kg 3 در هر وعده غذايي محدود كنيد و از غذاهايي كه حاوي نشاسته بالايي هستند دوري كنيد و تغذيه دانه هاي نرم فرآيند شده را به حداقل برسانيد .
ـ تغذيه بيشتر سيلاژ ذرت ، اندازه ذرات بخش علوفه جيره را كاهش داده و كربو هيدرات قابل تخمير را افزايش مي دهد و باعث كاهش PH شكمبه ( اسيدوز ) و افزايش رطوبت جيره مي گردد .
1 ـ نسبت علوفه به كنسانتره
جيره هاي با علوفه بالا ، *PH را بالاي 6 خواهند برد و باعث تحريك بيشتر بزاق مي شوند ، بزاق حاوي بيكربنات بوده كه از بافرهاي شكمبه توليد و استات را افزايش مي دهد . كربوهيدراتهاي اصلي در علوفه ( سلولز و همي سلولز ) باندازه كربوهيدراتهاي موجود در كنسانتره ( نشاسته و قندها ) توسط ميكروبهاي شكمبه تخمير نمي شوند . PH بالاي شكمبه توليد استات را مطلوب نموده و باعث نسبت بالاي A : P شده ( بالاي 3 ) و درصد چربي شير را بالاتر مي برد ، تغذيه كنسانتره به مقدار زياد توليد پروپيونات را افزايش داده و سبب كاهش PH شكمبه خواهد شد . تحت اين شرايط مصرف خوراك پايين مي آيد و در نهايت منجر به كاهش چربي شير مي گردد ( گرچه درصد پروتئين شير افزايش مي يابد ولي درصد چربي كاهش مي يابد . )
2 ـ شكل فيزيكي مواد خوراكي
خرد كردن ، پلت كردن ، قطعه قطعه كردن يا مخلوط كردن زياد در مخلوط كنها ، اندازه ذرت غذايي را تغيير مي دهد . اگر اندازه ذرات خيلي كوچك باشد علوفه در شكمبه باقي نمانده هضم فيبر كاهش مي يابد و PH شكمبه پايين مي آيد . با كاهش زمان نشخوار توليد بزاق نيز كاهش مي يابد . گاوها بيشتر از 8 ساعت را در روز صرف جويدن مي كنند . در هنگام استراحت ، 60% گاوها بايد مشغول نشخوار باشند، اگر كنسانتره خيلي نرم شود ، نشاسته بيشتري در دسترس تخمير ميكروبي قرار مي گيرد . در اين صورت PH شكمبه كاهش و توليد پروپيونات و لاكتات افزايش مي يابد كه در نتيجه باعث كاهش درصد چربي شير، افزايش درصد پروتئين شير و كاهش توليد شير مي گردد .
ورقه ورقه كردن و بخار دادن ، پلت كردن يا خرد كردن دانه غلات باعث شكستن گرانولهاي نشاسته شده و قابليت دسترسي شان در شكمبه را افزايش و موجب تحريك رشد ميكروبها مي گردد ولي خطر ابتلا به اسيدوز را افزايش مي دهد .
ـ اندازه بخش علوفه بايد قطعات 5/3 –5/1 سانتي متري باشد و مواد سيلويي 2 سانتي مترباشد كه 20درصد از مواد سيلويي بايد اندازه ذرات بخش علوفه*اي را ( 5/3-5/1 سانتيمتر ) داشته باشند .
3 ـ ميزان رطوبت جيره
غذاهاي مرطوب كاهش PH شكمبه را بدنبال دارند ، به علت اينكه بزاق كمتري براي خيس نمودن غذا براي بلع نياز است . همچنين اگر رطوبت كل جيره بالاتر از 50 درصد باشد ، مصرف ماده خشك كاهش مي يابد .
جذب مواد مغذي و قابليت استفاده آن در نشخوار كنندگان:
اسيدهاي چرب فرار به مقدار فراواني از طريق تخمير شكمبه اي توليد مي شوند كه اهميت شايان توجه در تأمين انرژي دارند ، بطوريكه بيش از 70% انرژي مورد نياز حيوانات نشخوار كننده از اين طريق تأمين مي شود . تقريباً تمام اسيدهاي استيك ، پروپيونيك و بوتيريك كه در شكمبه تشكيل مي شوند از طريق بافت اپيتليوم شكمبه جذب مي شوند و به وسيله سياهرگهاي شكمبه اي به سياهرگ باب كبدي و سپس به كبد انتقال مي يابند .
جذب ( انتقال ) مداوم اسيدهاي چرب فرار از شكمبه نه تنها براي كاهش تراكم آن ، بلكه براي جلوگيري از افزايش اسيديته شكمبه ( اسيدوز ) و افت PH شكمبه مهم مي باشد . شكمبه لايه اي از بافت پوششي سنگ فرشي طبقه بندي شده شبيه به پوست مي باشد كه براي حداكثر راندمان جذب ، مناسب نيست ، معهذا اين بافت پوششي سنگ فرشي داراي ساختماني است كه شبيه به بافت پوششي استوانه اي در روده كوچك است و همانند آن عمل مي كند و جذب مناسبي از اسيدهاي چرب فرار همانند اسيد لاكتيك ، الكتروليت ها و آب انجام مي دهد . تراكم اسيدهاي چرب فرار شكمبه بر روي طول و اندازه بافت پوششي اثر گذاشته بطوريكه اين موضوع در عمل بسيار قابل توجه است . حيواناتي كه تحت برنامه تغذيه*اي با جيره هاي متراكم قرار گرفته اند با توليد بالاي اسيدهاي چرب فرار ،داشتن پرزهاي فراوان و بلند سطح جذب در آنها افزايش يافته است ، در حقيقت حيواناتي كه تحت برنامه محروميت غذايي قرار داشته اند داراي پرزهاي ضخيم و كوچك كه براي رشد پرزشان و همچنين ظرفيت جذب نيازمند به زمان كافي و جيره با كيفيت عالي مي باشند به نظر مي رسد تمام اسيدهاي چرب فرار به وسيله مكانيسم مشابه اي مانند انتشار از طريق بافت پوششي و جذب از طريق شيب با غلظت پايين صورت مي پذيرد . بنابراين اسيدهاي چرب فرار متفاوت ، تحت درجات مختلف متابوليسم از طريق بافت پوششي شكمبه عبور مي كنند . استات و پروپيونات در هنگام عبور از بافت پوششي شكمبه تغييرات زيادي نمي كنند . اما تمام اسيد بوتيريك در هنگام عبور از بافت پوششي شكمبه به يك نوع تركيب كتوني ( Ketone ) بنام هيدروكسي بوتيريك اسيد ، تبديل مي شود .
چربي زياد درجيره باقابليت هضم قيبرخام تداخل ايجادكرده ودرنتيجه ميزان جربي شيركم مي شود .
كل جيره غذايي بايد حاوي 30 تا 40 درصد نشاسته باشد .
ميزان PH مدفوع نبايدكمتراز 6 باشد ، زيرا PH پايين (اسيدي) بدين معني است كه نشاسته زيادي ازشكمبه عبوركرده ودرروده باريك تخميرشده است . (يعني ميزان نشاسته بالاتراز 40 درصدبوده است )
فاصله آب تميزتاآبشخورنبايدبيشتراز 15 مترباشد . گاودرازاي هر يك كيلوگرم شير بايد 10 ليترآب تميزوعاري ازهرنوع ميكروبي استفاده كند .
گاوشيري بايدبطورميانگين براي تأمين كلر موردنيازبدن روزانه 30 گرم نمك استفاده كند . حال ميزان مصرف به اين طريق است كه : بازاي هر5/0 كيلوگرم شيرتوليدي بايد 1 گرم نمك استفاده كند .
درگاوهايي كه به تنش گرمايي مبتلا شده اند ، عناصرروبه روبايددرجيره غذايي روزانه افزايش يابند :
سديم : % 5/0
پتاسيم : % 5/1
منزيم : % 35/0
مصرف نمكهاي آنيوني ( كلريدآمونيوم - سولفات آمونيوم - سولفات منزيم ) باعث كاهش PH خون وادرارمي شوندواين موضوع باعث كاهش بروزتب شير دربعداززايمان مي شود . همچنين ازاسيدوزجلوگيري مي كند.
اهميت تخمير شكمبه اي براي شيردهي تاكيد شده است ، هضم توانمند الياف در شكمبه لازم و نيز مقدار الياف كافي براي سلامتي شكمبه ضروري مي باشد . اما تأمين انرژي قابل دسترس مورد نياز شيردهي اهميتي برابر با آن دارد .
در اوايل يا اوج شيردهي با متعادل كردن مصرف انرژي معمولاً NSC زيادي در جيره ها گنجانده مي شود ، بنابراين سطح الياف كاهش مي يابد . ارتباط الياف و NSC پيچيده و ديناميكي است . كربوهيدرات هاي غير ساختماني روي pH شكمبه و فرآورده نهايي تخمير اثر متضادي با الياف دارند . بنابراين تعادل اين دو جزء براي رسيدن به تخمير پايدار شكمبه ضروري است .
چربي شير تصحيح شده عموماً براي جيره هاي بر پايه جو كاهش دارد . وقتي كه اين نسبت به 1:1 تجاوز كند ، درصد چربي شير تصحيح شده عموماً براي جيره هاي بر پايه جو و ذرت كمتر تحت تأثير قرار مي گيرد .
جيره گاوهاي شيري غالباً شامل فرآورده هاي فرعي مواد خوراكي است كه داراي الياف متوسط ، ظرفيت قابليت هضم و NDF بالا هستند و قابل مقايسه با منابع رايج مثل سيلاژ ذرت و يونجه مي باشند .
قابليت هضم شكمبه اي NDF علوفه هاي مختلف و فرآورده هاي فرعي محصولات كشاورزي
گنجاندن اجزايي همانند سبوس ،سويا و تفاله چغندر قند براي تأمين الياف در جيره ، كربوهيدرات هاي قابل هضم را نيز افزايش مي دهد ، به ويژه وقتي كه اين اجزاء جايگزين علوفه هاي با كيفيت ضعيف شوند . شايد بهترين مثال از نتايج به دست آمده با اجزايي همانند تفاله چغندر قند و سبوس سويا كه از لحاظ NDF غني هستند باشد ، اين مواد در شكمبه با بازده خوب مورد استقاده قرار مي گيرند . تفاله چغندر قند از لحاظ منبع انرژي براي تخمير شكمبه اي و براي تقويت شيردهي ، قابل مقايسه با جو مي باشد تحقيقات نشان مي دهد كه جايگزيني 25 درصد سبوس سويا به عنوان منبع الياف مؤثر و نيز 20 درصد علوفه درشت خرد شده ( وقتي كه دسترسي به علوفه با كيفيت خوب محدود است ) مي توان NDF تأمين شده از علوفه را به كمتر از 45 درصد برساند .
جيره ها بايد طوري متعادل شوند كه بيشترين تخمير شكمبه اي كربوهيدرات ، انرژي دريافتي و توليد پروتئين ميكروبي به دست آيد .
همراه با هضم كربو هيدرات ، پروتئين ميكروبي نيز ساخته مي شود و بايد جيره شامل منابع متنوعي از اجزايي كه قابليت هضم سريع تا متوسط دارند متعادل گردد تا بطور پيوسته و پايدار ، فرآورده هاي نهائي براي جذب فراهم گرديده و نياز انرژي و پروتئين براي شيردهي به طور اقتصادي تأمين شود . عواملي كه بايد در متعادل كردن اجزاي كربوهيدرات جيره در نظر گرفته شود شامل : ذرات درشت علوفه ، مقدار علوفه ، منبع الياف ، تعداد دفعات خوراك دادن در روز ، مديريت خوراك دادن ( كل جيره مخلوط يا روش خوراك دادن اجزاي جداگانه ) و استفاده از بافر مي باشند .
اثرات pH شكمبه
PH مايعات بدن براي حفظ شرايط سلامتي و شيميايي گاو بسيار مهم است . در شكمبه ، PH مي تواند از 8/6-5/5 با يك سطح مطلوب 3/6-6 (
pH خنثي برابر 7 است ) متغير باشد . به شكل يك مطلب كلي مي توان گفت كه رشد مطلوب باكتريهاي هضم كننده فيبر در 8/6-6 = PH و باكتريهاي هضم كننده نشاسته در 6-5/5 = *pH صورت مي گيرد . بنابراين pH شكمبه را در يك حد نزديك به 6 بايد حفظ نمود تا شرايط براي رشد جمعيت ميكروبي كه باعث توليد مطلوب و نسبت مناسب هر كدام از اسيدهاي چرب فرار مي شود فراهم گردد . عواملي كه اثر روي PH شكمبه دارند در ذيل بحث شده است :
ـ بهتر است غذا به شكل ( TMR : Totol Mixed Rotion ) به دام داده شود زيرا باعث پايداري PH شكمبه ، تأمين RDP و كربوهيدرات قابل تخمير در يك زمان ، افزايش مصرف خوراك و به حداقل رساندن انتخاب غذا مي گردند . چنانچه كنسانتره جداگانه تغذيه مي شود مصرف آن را به kg 3 در هر وعده غذايي محدود كنيد و از غذاهايي كه حاوي نشاسته بالايي هستند دوري كنيد و تغذيه دانه هاي نرم فرآيند شده را به حداقل برسانيد .
ـ تغذيه بيشتر سيلاژ ذرت ، اندازه ذرات بخش علوفه جيره را كاهش داده و كربو هيدرات قابل تخمير را افزايش مي دهد و باعث كاهش PH شكمبه ( اسيدوز ) و افزايش رطوبت جيره مي گردد .
1 ـ نسبت علوفه به كنسانتره
جيره هاي با علوفه بالا ، *PH را بالاي 6 خواهند برد و باعث تحريك بيشتر بزاق مي شوند ، بزاق حاوي بيكربنات بوده كه از بافرهاي شكمبه توليد و استات را افزايش مي دهد . كربوهيدراتهاي اصلي در علوفه ( سلولز و همي سلولز ) باندازه كربوهيدراتهاي موجود در كنسانتره ( نشاسته و قندها ) توسط ميكروبهاي شكمبه تخمير نمي شوند . PH بالاي شكمبه توليد استات را مطلوب نموده و باعث نسبت بالاي A : P شده ( بالاي 3 ) و درصد چربي شير را بالاتر مي برد ، تغذيه كنسانتره به مقدار زياد توليد پروپيونات را افزايش داده و سبب كاهش PH شكمبه خواهد شد . تحت اين شرايط مصرف خوراك پايين مي آيد و در نهايت منجر به كاهش چربي شير مي گردد ( گرچه درصد پروتئين شير افزايش مي يابد ولي درصد چربي كاهش مي يابد . )
2 ـ شكل فيزيكي مواد خوراكي
خرد كردن ، پلت كردن ، قطعه قطعه كردن يا مخلوط كردن زياد در مخلوط كنها ، اندازه ذرت غذايي را تغيير مي دهد . اگر اندازه ذرات خيلي كوچك باشد علوفه در شكمبه باقي نمانده هضم فيبر كاهش مي يابد و PH شكمبه پايين مي آيد . با كاهش زمان نشخوار توليد بزاق نيز كاهش مي يابد . گاوها بيشتر از 8 ساعت را در روز صرف جويدن مي كنند . در هنگام استراحت ، 60% گاوها بايد مشغول نشخوار باشند، اگر كنسانتره خيلي نرم شود ، نشاسته بيشتري در دسترس تخمير ميكروبي قرار مي گيرد . در اين صورت PH شكمبه كاهش و توليد پروپيونات و لاكتات افزايش مي يابد كه در نتيجه باعث كاهش درصد چربي شير، افزايش درصد پروتئين شير و كاهش توليد شير مي گردد .
ورقه ورقه كردن و بخار دادن ، پلت كردن يا خرد كردن دانه غلات باعث شكستن گرانولهاي نشاسته شده و قابليت دسترسي شان در شكمبه را افزايش و موجب تحريك رشد ميكروبها مي گردد ولي خطر ابتلا به اسيدوز را افزايش مي دهد .
ـ اندازه بخش علوفه بايد قطعات 5/3 –5/1 سانتي متري باشد و مواد سيلويي 2 سانتي مترباشد كه 20درصد از مواد سيلويي بايد اندازه ذرات بخش علوفه*اي را ( 5/3-5/1 سانتيمتر ) داشته باشند .
3 ـ ميزان رطوبت جيره
غذاهاي مرطوب كاهش PH شكمبه را بدنبال دارند ، به علت اينكه بزاق كمتري براي خيس نمودن غذا براي بلع نياز است . همچنين اگر رطوبت كل جيره بالاتر از 50 درصد باشد ، مصرف ماده خشك كاهش مي يابد .
جذب مواد مغذي و قابليت استفاده آن در نشخوار كنندگان:
اسيدهاي چرب فرار به مقدار فراواني از طريق تخمير شكمبه اي توليد مي شوند كه اهميت شايان توجه در تأمين انرژي دارند ، بطوريكه بيش از 70% انرژي مورد نياز حيوانات نشخوار كننده از اين طريق تأمين مي شود . تقريباً تمام اسيدهاي استيك ، پروپيونيك و بوتيريك كه در شكمبه تشكيل مي شوند از طريق بافت اپيتليوم شكمبه جذب مي شوند و به وسيله سياهرگهاي شكمبه اي به سياهرگ باب كبدي و سپس به كبد انتقال مي يابند .
جذب ( انتقال ) مداوم اسيدهاي چرب فرار از شكمبه نه تنها براي كاهش تراكم آن ، بلكه براي جلوگيري از افزايش اسيديته شكمبه ( اسيدوز ) و افت PH شكمبه مهم مي باشد . شكمبه لايه اي از بافت پوششي سنگ فرشي طبقه بندي شده شبيه به پوست مي باشد كه براي حداكثر راندمان جذب ، مناسب نيست ، معهذا اين بافت پوششي سنگ فرشي داراي ساختماني است كه شبيه به بافت پوششي استوانه اي در روده كوچك است و همانند آن عمل مي كند و جذب مناسبي از اسيدهاي چرب فرار همانند اسيد لاكتيك ، الكتروليت ها و آب انجام مي دهد . تراكم اسيدهاي چرب فرار شكمبه بر روي طول و اندازه بافت پوششي اثر گذاشته بطوريكه اين موضوع در عمل بسيار قابل توجه است . حيواناتي كه تحت برنامه تغذيه*اي با جيره هاي متراكم قرار گرفته اند با توليد بالاي اسيدهاي چرب فرار ،داشتن پرزهاي فراوان و بلند سطح جذب در آنها افزايش يافته است ، در حقيقت حيواناتي كه تحت برنامه محروميت غذايي قرار داشته اند داراي پرزهاي ضخيم و كوچك كه براي رشد پرزشان و همچنين ظرفيت جذب نيازمند به زمان كافي و جيره با كيفيت عالي مي باشند به نظر مي رسد تمام اسيدهاي چرب فرار به وسيله مكانيسم مشابه اي مانند انتشار از طريق بافت پوششي و جذب از طريق شيب با غلظت پايين صورت مي پذيرد . بنابراين اسيدهاي چرب فرار متفاوت ، تحت درجات مختلف متابوليسم از طريق بافت پوششي شكمبه عبور مي كنند . استات و پروپيونات در هنگام عبور از بافت پوششي شكمبه تغييرات زيادي نمي كنند . اما تمام اسيد بوتيريك در هنگام عبور از بافت پوششي شكمبه به يك نوع تركيب كتوني ( Ketone ) بنام هيدروكسي بوتيريك اسيد ، تبديل مي شود .
چربي زياد درجيره باقابليت هضم قيبرخام تداخل ايجادكرده ودرنتيجه ميزان جربي شيركم مي شود .
كل جيره غذايي بايد حاوي 30 تا 40 درصد نشاسته باشد .
ميزان PH مدفوع نبايدكمتراز 6 باشد ، زيرا PH پايين (اسيدي) بدين معني است كه نشاسته زيادي ازشكمبه عبوركرده ودرروده باريك تخميرشده است . (يعني ميزان نشاسته بالاتراز 40 درصدبوده است )
فاصله آب تميزتاآبشخورنبايدبيشتراز 15 مترباشد . گاودرازاي هر يك كيلوگرم شير بايد 10 ليترآب تميزوعاري ازهرنوع ميكروبي استفاده كند .
گاوشيري بايدبطورميانگين براي تأمين كلر موردنيازبدن روزانه 30 گرم نمك استفاده كند . حال ميزان مصرف به اين طريق است كه : بازاي هر5/0 كيلوگرم شيرتوليدي بايد 1 گرم نمك استفاده كند .
درگاوهايي كه به تنش گرمايي مبتلا شده اند ، عناصرروبه روبايددرجيره غذايي روزانه افزايش يابند :
سديم : % 5/0
پتاسيم : % 5/1
منزيم : % 35/0
مصرف نمكهاي آنيوني ( كلريدآمونيوم - سولفات آمونيوم - سولفات منزيم ) باعث كاهش PH خون وادرارمي شوندواين موضوع باعث كاهش بروزتب شير دربعداززايمان مي شود . همچنين ازاسيدوزجلوگيري مي كند.