بروديفاكوم(سم موش كش ضد انعقادي نسل جديد)

 
امروزه در بسياري از نقاط دنيا براي كنترل و ريشه كني جوندگان موذي نظير موش هاي صحرايي از طعمه هاي حاوي سموم ضد انعقادي استفاده مي شود.بروديفاكوم يكي از مهمترين سموم ضد انعقادي است كه به طور گسترده اي در جهان مورد استفاده قرار مي گيرد. البته سموم ديگري نيز براي كنترل جوندگان وجود دارد اما به دليل مزيت هاي فراوان در حال حاضر از بروديفاكوم براي كنترل جوندگان استفاده مي شود.در ادامه به برخي مزيت هاي مربوط به سم بروديفاكوم در مقايسه با ساير سموم اشاره شده است.

 
1- بروديفاكوم نسبت به ساير سموم ضد انعقادي نيمه عمر طولاني تر در بدن موش دارد.

 

2- بروديفاكوم براي موش ها سم قوي به شمار رفته به طوري كه مصرف يك وعده از آن ، سبب مرگ جونده خواهد شد/(Single-feeding).

 

3- بروديفاكوم نسبت به ساير سموم خطر مسموميت كمتري براي انسان دارد.

 

4- بروديفاكوم ااثر مسموميت تاخيري داشته به طوري كه به دنبال مصرف آن ميانگين فاصله زماني تا مرگ جونده حدود 7-5 روز مي باشد. بنابراين به دنبال مصرف اين سم احتمال رخداد پديده پس زدن سم (Poison shynese) وجود نخواهد داشت. (در صورت تلف شدن موش ها بلافاصله پس از مصرف برخي سموم، ساير موش ها از خوردن طعمه آلوده به سم خودداري مي كنند، اين رخداد را پديده پس زدن مي نامند.)

 

5- در اين محصول (Pestoff) از مواد خوش طمع كننده در طعمه استفاده شده است به طوري كه جونده رغبت بيشتري به خوردن آن از خود نشان مي دهد.

 

6- بروديفاكوم گسترش محدودي در خاك دارد، در آب نامحلول است واز طريق خاك جذب گياهان نمي شود و مي توان از آن به طور موثري در كنترل جمعيت جومدگان در سطح مزارع استفاده نمود.

 

7- با توجه به جديد بودن اين سم در مقايسه با ساير سموم مقاومت كمتري نسبت به آن در موش ها وجود دارد.

 

 

 

جوندگان راسته بزرگي از پستانداران بوده و در تمام دنيا پراكنده هستند. مهمترين گونه هاي جوندگان موجود در اماكن شهري شامل موش صحرايي قهوه اي (Rattus Norvegious) و موش صحرايي سياه (Rattus Rattus) مي باشند. دوره آبستني موش هاي صحرايي 23-21 روز بوده و در هر زايمان 12- 6 بچه موش به دنيا مي آورند. موش هاي بالغ ماده هر 4 تا 5 روز يكبار فحل شده و حتي قادرند يك روز پس از زايمان با موش نر جفت گيري كنند.

 

هر موش ماده به طور متوسط 6- 4 زايمان در سال انجام داده و مي تواند در سال 20بچه موش را شير دهد. از نظر تغذيه موش هاي صحرايي دانه غلات، خشكبار، گوشت و ماهي را بيش از ساير مواد غذايي ترجيح مي دهند. موش هاي صحرايي اغلب در هنگام غروب خورشيد براي يافتن غذا و آب به بيرون از لانه مي روند. اما در صورت افزايش بيش از حد جمعيت موش ها، تغييرات شديد آب و هوايي، تخريب ساختمان ها و يا كم شدن مواد غذايي در محيط مي توان جوندگان را به راحتي در روز نيز مشاهده نمود.

 

اين جوندگان بيشتر به مكان هايي نظير انيارها و يا محل جمع آوري زباله، كانال فاضلاب، خانه ها و بازار راه مي يابند. در مناطق روستايي اين جوندگان در انبار غله، برنج و مزارع يافت مي شوند. در سالن هاي مرغداري موش صحرايي يكي از عوامل مهم زيانبار به شمار رفته به طوري كه اين جوندگان با خوردن تخم مرغ، جوجه ها و دان مرغ سبب بروز خسارات فراواني در مرغداري مي شوند.
از نظر خسارات كشاورزي، اساساً جوندگان يكي از مهمترين آفات نباتي به شمار مي روند. مشاهدات گذشته نشان مي دهد يك موش صحرايي بالغ در روز 60 گرم دانه مي خورد. بنابراين در سال نياز به 22 كيلوگرم مواد دانه اي خواهد داشت. در سال 1323 تا 1334 در دشت مغان جمعيت جوندگان به حدي بود كه كشاورزان حتي كاه قابل توجهي براي برداشت از مزارع گندم و جو نداشتند.
موش صحرايي همچنين مي تواند سبب بروز صدماتي بر تأسيسات صنعتي (كابل ها، لوله ها…) و كانال هاي مخصوص آبياري شود.

 

يكي ديگر از مهمترين خطرات ناشي از جوندگان انتقال برخي بيماري هاي مشترك مي باشد. موش هاي صحرايي ميزبان بسياري از حشرات بوده و مي توانند به عنوان حامل بيماري، سبب انتقال بيماري هاي خطرناك نظير طاعون، تيفوس، تولارمي، جذام، تب راجعه و … بشوند. گسترش و همه گيري اين بيماري ها معمولاً با افزايش ناگهاني جمعيت جوندگان همراه است.