هدف اصلی پرورش دهندگان افزایش تولید شیر روزانه و به حداکثر رساندن تعداد آبستنی ها در طول عمر و مدت زندگی گاو است .
منابع مالی که در نتیجه تولید کم ,هزینه می شود عبارتند از :
۱) شیر فروشی در نتیجه طولانی تر شدن روزهای باز کاهش می یابد .
۲) تعداد گوساله های فروشی در نتیجه طولانی تر شدن فاصله زایش ها کم می شود .
۳) تعداد بعضی از نژادها در اثر کم شدن وقوع فحلی نژادهای دیگر افزایش می یابد و … .
۴) هزینه دامپزشکی در نتیجه افزایش مسائل و مشکلات مربوط به تولید مثل گاوها افزایش می یابد
۵) احتیاج به جایگزینی گاوهای ماده به دلیل کم شدن تعداد گوساله ها ی متولد شده افزایش می یابد.
هدف اصلی از هر گله گاو شیری ، افزایش میزان شیر تولید شده به وسیله هر گاو در دوره شیردهی خود است . در جهت رسیدن به این هدف می بایست فاکتورهای موثر را بشناسیم و از این طریق به فروش شیر نیز کمک کنیم .
این فاکتورها شامل سلامت پستان گاو ، حداکثر شیر تولید شده و تداوم در ثبات تولید شیر گاوها است . گله تولید کننده کارآیی تولید زیاد شیر به وسیله شیردهی را دارد .
چرا ما باید به مدیریت تولیدمثل توجه داشته باشیم ؟
تخمدان ها دو هورمون استروژن و پروژسترون را ترشح می کنند . به علاوه ، بعد از وقوع آبستنی پرده جفت جنین مقدار زیادی استروژن و مقداری نیز پروژسترون ترشح می کند . این دو هورمون سینرژیسم ، مجرای پستان را تحریک کرده و باعث توسعه و تکامل تخمک می شوند . ( رشد پستان ها )
نزدیک زایمان هورمون های دیگر به انضمام گلوکو کورتیکوئیدها ، پرولاکتین و هورمون های رشد در غلظت بالا ترشح می شوند . قسمت زیادی از موفقیت شیردهی به خاطر وجود این هورمون هاست زیرا بدون آن ها ، غده پستان نمی تواند پروتئین سازی کند و لاکتوژن سازی هم صورت نمی گیرد .
به علاوه ، در طول ۳ – ۲ ماه بعد از زایمان تولید شیر به حداکثر میزان خود می رسد و بعد از ۸ – ۷ ماهگی تولید شیر کاهش می یابد تا این که در ۱۰ ماهگی بعد از زایش میزان تولید شیر به میزان قابل توجهی کاهش می یابد .
در شروع دوره جدید شیردهی ، گاو می بایست در طول ۱۰ ماه آبستن شده و دوباره زایش کند .
این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد که در زمان حاملگی تولید شیر ضروری است . به عبارت دیگر تمام توسعه و رشد غده پستان و آغاز شیردهی مربوط به موفقیت در حاملگی است .
در نظر گرفتن هزینه پائین برای تولید شیر باعث کاسته شدن تولید شیر شده و منحنی شیردهی سیر نزولی طی نماید .
ما می بایست به حداکثر تولید شیر که در حدود ۹۰ – ۶۰ روزگی بعد از زایمان اتفاق می افتد توجه داشته باشیم و حدود این دوره ( ۱۵۰ – ۶۰ روز پس از زایمان ) وقتی که گاو به مقدار پیک سوددهی می رسد اهمیت قائل شویم .
به زودی پس از آن ( بین ۲۵۰ – ۱۵۰ روز ) ، گاو وارد مرحله &#۰۳۹;&#۰۳۹; breakeren point &#۰۳۹;&#۰۳۹; می شود که ارزش تولید برابر با درآمد تولید شیر است . بنابراین غالباً گاو ( در طول زندگی تولید خود ) آبستن می شود .
گاو در طول عمر خود دوره های پرمنفعت زیادی دارد ، به عبارت دیگر گاو در زمان هایی کمتر آبستن می شود که می خواهد زمان زیادی را در قسمت آخر منحنی شیردهی سپری کند ، در نتیجه سود حاصل کاهش می یابد .
اگر با تولید کم مبارزه گردد : توسعه و پیشرفت فراوان حاصل می شود .
فاصله زایش ها بر روی میانگین روزها – در – تولید شیر و متوسط تولید شیر روزانه تأثیر مستقیم دارد .
به طور کلی افزایش فاصله زایش ، میانگین روزهای شیردهی گله را افزایش می دهد .
سؤالی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که :
چه چیزی ممکن است از تولید بالای شیر جلوگیری کند ؟
جواب این است که : رابطه عکس بین میانگین روزهای شیردهی و میانگین شیر روزانه وجود دارد ، به عبارت دیگر هرچه متوسط روزهای شیردهی بیشتر گردد میانگین شیر روزانه پایین تر می آید .
یک پدیده عادی که باعث کاهش تولید می شود و تأثیر منفی بر روی درآمد شیر دارد ، فاصله زیاد زایش ها است که در این حالت عمر تولید شیر گاو کاهش می یابد .
▪ کاهش تعداد گوساله های متولد شده و ارزش جایگزینی گوساله های ماده :
در برخی از گله ها محققین میزان کم شدن آبستنی ها را تجزیه کرده اند ، که در نتیجه در این گله ها تعداد روزهای باز زیادی مشاهده شد و فاصله زایش هم در اینها زیاد بود .
فاصله زیاد زایش این معنی را می دهد که می بایست تعداد گوساله های زاییده شده در طول مدت زندگی گاو کمتر از حالت عادی باشد . برای مثال : گاوهایی که در ۱۰۰ روز بعد از زایش آبستن شده اند یعنی فاصله زایش آن ها ۸ / ۱۲ ماه است ، متوسط تولید آن ها حدود ۳ زایش و طول عمر تولیدی آنها حدود ۵ / ۳ – ۳ سال می باشد ، در صورتی که گاوهایی وجود دارند که ۱۸۰ روز بعد از زاییدن دوباره آبستن می شوند یعنی فاصله زایش آنها حدود ۵ / ۱۵ ماه است ، و در سراسر عمر تولیدی آنها به سختی ۳ زایش مشاهده می گردد .
زمانی که یک گله گاو ۵۰۰ رأسی با فاصله زایش ۵ / ۱۵ ماه ، با همان تعداد از گله ای که فاصله زایش آن ۸ / ۱۲ ماه است مقایسه می شود ، دیده می شود که بعد از ۵ / ۳ – ۳ سال تقریباً ۲۵۰ – ۲۰۰ زایش کمتر انجام شده است .
این امر در تولید باعث هدایت گله به سوی تولید گوساله کمتر و از دست دادن امکان جایگزینی گوساله های ماده می شود و بنابراین امکان درآمد بیشتر از دست می رود . به علاوه با تجربه زیاد می توان عملکرد تولید شیر روزانه را با انتخاب مناسب برنامه های تولیدی ، بهبود بخشید .
زمانی که پتانسیل تولید در گاوهای جوان کم شود نیاز به جایگزینی گاوهای ماده به طور ناخواسته افزایش می یابد.
خط پایه چیست ؟
تلقیح مصنوعی ( AI ) یک عمل اختیاری مهم در میان تولیدکنندگان شیر است ، زیرا با این عمل میزان بیماری های مسری کاهش می یابد و همچنین اجازه ژنتیکی را می دهد و باعث افزایش طول عمر شیردهی گاوهای شیری می شود .
هرچند که اگر افزایش شیر تولیدی ، انجام صحیح فحلی و تلقیح مصنوعی به موقع بیشتر مورد توجه قرار گیرد ، باعث بهبود تولید و افزایش درآمد اقتصادی مزارع تولید شیر می شود . حدود ۸۰ – ۷۰ درصد از شیر تولید شده در مزارع ایالات متحده به کمک همین روش تلقیح مصنوعی که در برنامه های به نژادی قرار دارد ، تولید می شود .
در برآوردی یک ساله در ۱۹۹۴ معلوم شد که به صنعت تولید شیر ایالات متحده به علت عیب و نقص هایی که در عمل فحلی وجود داشت ، ۳۰۰ میلیون دلار زیان وارد شد . که این عیب و نقص ها عبارتند از : عدم تشخیص فحلی ، زمان نامناسب برای فحلی و تلقیح مصنوعی .
این مشکلات سود اقتصادی حاصل از تلقیح مصنوعی را کاهش می دهند .
پایین بودن تعداد فحلی ، مشکلات تشخیص فحلی ، میزان کم آبستنی ( ۴۰ درصد در گله های گاو شیری ایالات متحده ) ، نیاز به مدیریت مناسب برای بهبود راندمان و میزان افزایش تولید می باشد .
برای این که تولید شیر به حداکثر سوددهی خود در گله برسد باید میزان تولید بالا نگه داشته شود .
ارزش یک مدیر خوب به روش مدیریتی او برای تولید مناسب و سعی در انجام هر چه بهتر این امر و ایجاد زمینه مناسب برای فحل شدن به موقع و مناسب گاوها با روش درست و صحیح مربوط می شود .