در زمان تشخيص آبستني در گاوها دام هايي كه توانايي باروري نداشته و آبستن نشده اند مشخص مي گردند كه در اين ارتباط عوامل مختلفي مد نظر قرار مي گيرند از قبيل : نازايي ها , سقط جنين هاي زودرس , زايمان پيش موعد , اتلاف گوساله هاي ضعيف تازه متولد شده و نيز عدم توانايي باروري درگاوهاي نر كه علل تاثير عوامل مذكور را ميتوان مربوط به يكي از گروه هاي زير دانست:
مديريت نادرست
نقص ژنتيكي
عوامل محيطي مانند تغذيه , سموم
بيماريهاي عفوني
با توجه به اينكه اجراي مديريت نادرست و تغذيه نامناسب ازمعمولي ترين علل ايجاد كننده سقط جنين ميباشد با اينحال در اينجا صرفا بيماريهايعفوني مورد بحث قرار مي گيرد .
اكثر بيماريهاي عفوني مولد سقط جنين داراي نشانههاي درمانگاهي واضح بوده ولي تشخيص نهايي آنها متلزم خدمات فوري تشخيص آزمايشگاهيدامپزشكي مي باشد.

يكي از مشكلات تشخيص
آبستني اين است كه گاهي فتوسهايسقط شده پيدا نشده و دام سقط كرده فقط داراي ترشحات سفيد رنگ از واژن بوده كه ازاين نظر دامدار به گمان ابستن نشدن دام , مجدد او را مورد تلقيح قرار ميدهد و ازاين طريق كه باعث انتشار عفونت مي گردد بايستي اين موضوع را مد نظر قرار داد.
علي ايحال با توجه به اينكه ضررهاي اقتصادي ناشي از نازاييها, كاهش باروري وسقط جنين در دامداريهاي با توليد بالا بسيار با اهميت و قابل ارزيابي مي باشد لذادر اينجا به مطالعه اجمالي گروه بيماريهاي عفوني مولد سقط جنين در گاو مي پردازيم

كامپيلوباكتريوزيس (CAMPILOBACTERIOSIS)
اين بيماري به نام ويبريوزيس (vibriosis) نيز ناميده مي شود . بيماري آميزشي مزمني است كه عامل آن باكتريكامپيلوباكترفتوس و نه رياليس (campilobacter fetus venerialis) نام دارد . راهانتقال آن آميزشي بوده و از طريق دام نز به دام ماده مي باشد باكتري پس از ورود وعبور از سرويكس طي مدت يك هفته به رحم رسيده و در آنجا جايگزين مي گردد.
عفونترحمي مدت ۳ الي ۵ روز طول مي كشد و در اين مدت دام آلوده داراي ترشحات سفيد رنگچسبنانكي است كه از اين نظر باعث انتشار عفونت به محيط مي شود . معمولا رحم پس ازچند ماه عاري از باكتري شده و دام آلوده ظاهرا بهبود مي يابد و ممكن است آبستن شودولي با اينحال بيماري در گله ظاهر گشته و از اين نظر دام آلوده مي تواند منبعآلودگي و انتشار باكتري در بين دام هاي ديگر باشد . دام نر آلوده داراي نشانهدرمانگاهي خاصي نبوده ولي به عنوان منبع اصلي انتقال بيماري محسوب مي گردد.
درمان آنتي بيوتيكي بياستي ۳ هفته بعد از شروع بيماري انجام پذيرد.
برايكنترل و پيشگيري ,*انجام واكسيناسيون توصيه مي شود. معمولاً هر سال ۱۰ روز قبل ازعمل تلقيح انجام مي گيرد دام هاي نر و ماده لازم است واكسينه شوند و دامهاي واكسينهشده بايستي از ساير دامها به مدت ۶ هفته جدا بمانند .

اورئو پلاسموزيسجنيتال (GENITAL OREAPLASMOSIS)
عامل بيماري اورئو پلاسما دايورسام (urea plasma diversum) بوده و در حال حاضر در ايالات متحده (اونتاريو و آلبرتا) در بينگاوها گسترش دارد گرچه تحقيق و بررسي پيرامون اورئو پلاسموزيس به اندازه كامپيلوباكتريوزيس انجام نشده ولي با اين حال تحقيقات نشان داده است كه يكي از عوامل تولدگوساله هاي ضعيف مي باشد
انتقال بيماري از طريق دام نر به دام ماده است و دامماده آلوده در انتشار بيماري بين گله نقش مهمي دارد . چون دام ماده به اين باكتريبسيار حساس مي باشد لذا نقل و انتقال و جابجايي گوساله ها بزرگترين عامل خطر از نظرانتقال و انتشار بيماري محسوب مي گردد.
از نشانه هاي واضح بيماري قرمزي مخاطواژن و وجود برآمدگي هاي ريز گوشتي مانند در سطح مخاط واژن كه مي تواند تا يك سالباقي بماند,*ترشحات موكسي از واژن و سپس سقط جنين مي باشد. اجراي خدمات بهداشتآبستني در زمان شيوع بيماري مي تواند تا ۲۸ درصد از ميزان شيوع بكاهد و دامهايآبستن آلوده تا ميزان ۸۵ الي ۹۰ درصد بهبود مي يابند .
درمان و پيشگيري :
در گاوهاي گوشتي انجام نمي شود و بهترين زمان درمان در گاو هاي شيري ۲۴ ساعتبعد از تلقيح مي باشد, لذا لازم است زمان تلقيح دقيقاً*ثبت شده و سپس درمان انجامگيرد. چون درمان در گاوهاي نر بسيار مشكل است لذا در صورت لزوم با استفاده از آنتيبيوتيكها درمان موضعي انجام مي گيرد. هنوز واكسني بر عليه اين بيماري تهيه نشده است .

روش كنترل :
تغيير در روشهاي مديريتي در دامداري
مشخص كردندامهاي در معرض خطر
جدا ساختن دامهاي در معرض خطر ازدامهاي الوده
به كارنگرفتن دام نر آلوده در امر تلقيح
رعايت بهداشت در امر نقل و انتقال دامهايماده

رينو تراكئيت گاوي RHINOTRACHEITIS I.B.R)
عامل اين بيماري , هرپس ويروس گاوي تيپ ۱ (Bovin herpesvirus۱) است كه علاوه بر ايجاد عفونت تنفسي سببعفونت چشمي , ولوواژنيت (Vulvovaginitis) نيز مي گردد.
بيماري باعث كاهشتوانايي باروري و منجر به سقط جنين دام مي شود.
درمان: هيچگونه درماني برايهرپس ويروس گاوي تيپ ۱ وجود ندارد.
كنترل : براي كنترل از واكسن استفاده مي شودواكسنها از نوع تخفيف حدت يافته و يا كشته شده مي باشند و براي انتخاب نوع واكسنلازم است با دامپزشك معالج مشورت شود زيرا انتخاب غلط باعث سقط مي گردد.
راهانتقال براي اولين بار استنشاقي و گوارشي است به طوريكه بلع مواد ملوث به بزاق , ادرار و يا فضولات آلوده ,*باعث آلودگي مي گردد.
ويروس پس از وارد شدن به بدندام نر از راه جريان خون وارد دستگاه توليد مثل دشه و از طريق تلقيح دام ماده راآلوده مي سازد. در بررسي نازاييها و عدم باروري در ماده گاوها كه معمولاً* تلقيحتكرار مي گردد,*چنانچه دام ماده آلوده به هرپس ويروس ۱ باشد,*با افزايش ايمني دامپس از چند بار عدم باروري آبستني دام به حد نرمال خواهد رسيد. براي كنترل بيماريفقط اجراي يك برنامه واكسيناسيون ايده ال كافي است.

ويروس عامل اسهال گاوي BOVINE VIRUS DIARRHEA (B.V.D)n
انواع مختلفي از ويروس عامل اسهال گاوي وجودارد اين ويروس به همراه ويروس موكوزال ديزيز (MD) باعث سقط و يا تولد گوساله هايضعيف مي گردد.
انتقال از راه هاي استنشاقي و گوارشي مي باشد. ويروس پس از ورودبه داخل بدن وارد خون شده و از راه تلقيح از دام نر آلوده به دام ماده انتقال مييابد كه با تكرار تلقيح باعث كاهش باروري شده به طوريكه عارضه نازايي , پس ازافزايش سطح ايمني از بين مي رود و دام ايمن شده مي تواند آبستن شود

سقط جنين حاصل از نئوسپورا (NEOSPORA) در گاوهاي شيری
نئوسپورا كانيينوم كانينوم (Neospora caninum) تك ياخته كوكسيديايي است كه در گاوهاي شيري ايجاد سقط مي كند. اين تك ياخته از علل سقط در بسياري از نقاط جهان منجمله كاليفرنيا به شمار مي آيد.
در سال ۱۹۸۸ براي اولين بار نئوسپورا كانينوم به عنوان سقط در سگها شناخته شد وبزودي عامل ديگري كه شبيه به نئوسپورا كانينوم بود از علل سقط در گاوهاي شيري تشخيصداده شد بطوري كه بعدا ثابت شد نئوسپوراي عامل سقط جنين گاو با نئوسپوراي عامل سقطجنين سگ تفاوت جزيي دارد.
نئوسپورا كانينوم انگلي است كه شباهت زيادي به توكسوپلاسما گنده اي ( عامل سقط جنين در گوسفند ) دارد. هنوز ميزبان قطعي براي نئوسپورامعلوم نشده است . گرچه ميزبان قطعي توكسو پلاسما گنده اي گربه است ولي تاكنوننئوسپورا كانينوم را در گربه ها پيدا نكرده اند .
ميزبان نئوسپوراكانينوم ,سگ ,گربه , گوسفند , بز ,اسب و موش مي باشند ( تعريف ميزبان بدين صورت است كه انگلدر سطح بسيار كم مي تواند اثر بيماريزايي روي دام داشته باشد).
خسارت وارده بهصنعت گاوداري در ايالت كاليفرنيا در اثر نئوسپوراكانينوم بيش از ۳۵۰۰۰۰۰ دلار در هرسال از نظر گوساله زايي و كاهش ميزان شير مي باشد .
طبق مطالعات انجام شده دركاليفرنيا معلوم شده است كه ميزان توليد شير روزانه در گاوهاي سرم مثبت ( آن دستهاز دام هايي كه آنتي بادي بر عليه بيماري داشتند) و بر عليه نئوسپورا كانينوم آنتيبيوتيك مصرف كرده بودند ۵/۲ ليتر كمتر از توليد شير در گاوهاي سرم منفي ( آندسته ازدامهايي كه آنتي بادي بر عليه بيماري نداشتند) و آنتي بيوتيك مصرف نكرده بودند . بوده است.
مطالعه ديگري نشان داد كه آن دسته از گاوهاي ماده سرم مثبت ( دارايآنتي بادي بر عليه بيماري ) كه مدت ۱۸۹ روز از ساير دام ها مجزا شده بودند از نظرانتقال عمودي ( راه اصلي انتقال عامل سندرم سقط از جفت به جنين است ۶/۱ برابرپرخطرتر از دام هاي سرم منفي ( فاقد آنتي بادي برعليه بيماري ) همان كه بوده اند
در اين مطالعه چگونگي آلودگي اوليه ناشناخته بوده و در مورد انتقال عامل سندرمفقط يك مورد گزارش شده است .
از آنجاييكه نئوسپوروزيس , از معمولي ترين علل سقطجنين در گاوهاي شيري در كاليفرنيا مي باشد,*مطالعات نشان داده است كه حضور آنتيباديها بر عليه نئوسپورا كانينوم اطمينان ايمني بر عليه سندرم سقط جنين را ايجادنمي كند بلكه امكان دارد يك نوع ايمني با واسطه سلولي را كه مكانيسم آن هنوز معلومنيست ايجاد مي نمايد. در گله هايي كه آلودگي آندميك مي باشد,*اغلب دامهاي مادهتيترهاي آنتي بادي بر عليه نئوسپورا كانينوم رانشان مي دهند ولي با اينحال به واسطهنئوسپور ا و ساير عوامل,سقط هاي پي در پي ايجاد مي كنند و ممكن است كه طوفان سقطجنين را به صورت اپيدميك به وجود آورد .
تحقيقات نشان داده است كه خطر سقط جنيندر گاوهاي سرم مثبت در مناطق آندميك ,۲ الي ۳ برابر بيشتر از گاوهاي سرم مثبت بهطور اپيدميك اتفاق مي افتد و در گله هايي كه طوفان سقط مشاهده مي شود ,*احتمالاينكه علاوه بر نئوسپورا , آلودگي با B.V.D نيز وجود داشته باشد, بسيار زياد است.

دلایل كاهش آبستني و سقط جنين در گاو

تشخيص
براي تشخيص , چندين آزمايش مورد استفاده قرار ميگيرد . با تستآنتي بادي ايمونو فلورسنت (I.F.A.T) و آزمايش سنجش آنزيم حلقوي ايمونوشوربنت (E.L.I.S.A) مي توان تيتر آنتي بادي ها را بر عليه نئوسپورا كانينوم تعيين نمود ودر مورد گاوهايي كه در معرض آلودگي بوده اند ولي مبتلا نشده اند. ضرورت ندارد كهمورد آزمايش تعيين تيتر آنتي بادي قرار گيرند.
در تشخيص افتراقي علل ايجادكننده سقط جنين لازم است آزمايش هاي سرولوژي و ايمونوهيستوشيميايي و هيستو پاتولوژياز جنين هاي سقط شده انجام پذيرد .
نكته قابل ذكر اينكه چنانچه آلودگي در اواسطدوره شير دهي باشد,*موجب تحليل رفتن جنين و سقط مي گردد ولي چنانچه جنين در مراحلبعدي يعني ديرتر در معرض آلودگي قرا رگيرد امكان رهايي از سقط وجود دارد گر چه برخياز گوساله هاي آلوده تازه متولد شده از نظردرمانگاهي ظاهرا طبيعي هستند ولي باانجام ازمايش هاي تعيين آنتي بادي معلوم مي شود كه در معرض عفونتهاي مادر زادي داخلرحمي بوده اند
در برخي از مطالعات انجام شده در كاليفرنيا معلوم شده است كهگاوهاي سرم مثبت گوساله هاي سرم مثبت را متولد مي كنند و اين موضوع در مورد گوسالههاي سرم منفي نيز عيناً صادق است به طوري كه هيچ كدام از گوساله هاي سرم منفي درطول اين مطالعه مثبت نشدند.

پيشگيري و كنترل
اجراي روشهاي پيشگيري بدوندانستن ميزبان تعريف شده براي عامل بيماري, بسيار مشكل است زيرا انتقال عمودي ميتواند آلودگي را بدون ميزبان قطعي در گاوهاي شيري ايجاد نمايد. از معمولي ترين راهپيشگيري اين است كه از تغذيه گاوهاي شيري با موادالوده جلوگيري نمود.
به طوركلي مي توان گفت كه گاوهاي ماده سرم مثبت همانند دام هاي واكسينه شده , بر عليهبيماري مصون بوده و اين موضوع باعث جلوگيري از طوفان سقط مي گردد.
باتوجه بهاين كه نئوسپورا كانينوم , علت بروز برخي از موارد سقط جنين هاي طوفاني است لذانتايج تحقيقات انجام شده روي ۲۰ گله كه طوفان سقط با عل نئوسپورا داشته اند نشانداده است كه در تعدادي ازدامهاي گله, هيچگونه ارتباطي بين تيترهاي آنتي بادي وسقطاپيدميك وجود نداشته است به طوري كه علت سقط در ۳ گله را B.V.D و در يك گله رالپتوسپيروزيس تشخيص داده بودند . موضوع مهم ديگر اين بود كه نمونه هاي خون ازدامهاي سقط كرده و سقط نكرده اخذ و جمع آوري شده بود و تيتر آنتي بادي آنها بايكديگر مقايسه شده و بطور كلي علت سقط را نئوسپورا كانينوم تشخيص داده بودند.
در پيشگيري لازم است كه برنامه واكسيناسيون در دامهاي شيري گله اجرا شود و دركنترل بايستي سقط هاي حاصله از ساير علل شناسايي شده و علل سقط هاي اپيدميك واندميك بغير از عامل نئوسپورا كانينوم مورد تشخيص افتراقي قرار گيرند .

ساير عوامل
از آنجائيكه عوامل مختلف باكتريايي ويروسي كه در بهداشتآبستني و سقط جنين دخالت دارند بسيار متنوعند وعوامل ذكر شده فوق از معمولي ترين ومهمترين عامل تهديد در توليد گوساله زايي مي باشد. عليهذا تشخيص علت ويژه ي سقطجنين كاري بس مشكل است و ضرورت دارد كه همواره دامدار, دامپزشك , آزمايشگاه تشخيصدامپزشكي و متخصص تغذيه دام با همديگر همكاري نموده و كوشش نمايند تا علتها مشخصگردند .
كمبودهاي تغذيه اي (ويتامينها و مواد معدني) ونيز روشهاي مديريتي ازعلل ديگر عيوب آبستني و سقط جنين بوده كه بايستي مواردي از قبيل ارزياي كردن گاوهاينر براي توليد مناسب و تعيين نوع درمان و روش كنترل ويژه در هر كدام از بيماريهايعفوني مد نظر قرار داده شود.