مقدمه
لپتوسپيروز به عنوان يك بيماري مشترك بين حيوان و انسان مطرح بوده كه به وسيله يك نوع اسپيروكت به نام لپتوسپيرا ايجاد مي شود . در بسياري از مناطق جهان ، لپتوسپيروز به عنوان يك بيمـاري آندميك مطرح بوده و در اين قبيل كشورها ، ميزان وفور آلودگي در ميان حيوانات ، از تعداد حيواناتي كه علائم بيماري را از خود نشان مي دهند به مراتب بيشتر است . ضايعات اقتصادي ناشي از بيماري در كانونهاي آندميك ، نسبتاً كم بوده و بيماري از نظر بهداشت عمومي حائز اهميت فراوان مي باشد .

اتيولوژي:
عامل بيماري ، باكتري از نوع اسپيروكت ، به نام لپتوسپيرا بوده كه در يك تقسيم بندي كلي به دو گروه بيماريزا و غير بيماريزا تقسيم بندي مي شوند .
طبقه بندي اسپيروكتهاي لپتوسپيرا ، طي ساليان متمادي دچار تغييرات فراوان شده است و در شرايط موجود طبقه بندي لپتوسپيراها بر دو اساس صورت مي پذيرد :
ـ بر اساس نوع آنتي ژنهاي آگلوتينان
در اين روش ۲۳ ( SEROGROUP ) شناسايي گرديده كه بيش از ۲۵۰ ( SEROVAR ) در ميان آنها طبقه بندي مي گردند .
ـ بر اساس مطالعات زنجيره DNA
در اين روش ۸ ( GENOMOSPECIES ) شناسايي گرديــده كه حـدود ۲۵۰ ( SEROVAR ) در ميان آن طبقه بندي مي گردند .

اپيدميولوژي:
از مهمترين عوامل مؤثر در بقاي لپتوسپيرا در طبيعت و انتقال آن به حيوانات مي توان به موارد زير اشاره نمود :
شرايط محيطي

ـ ميكــروارگانيزم در PH كمتر از ۶ يا بيشتر از ۸ قادر به ادامه حيات نمي باشد .
ـ ميكــروارگانيزم در درجه حرارت بالاتر از ۴۲ درجه سانتيگراد از بين مي رود ولي در مقابل سرما و انجماد نسبتاً مقاوم است .
ـ ميكــروارگانيزم در آبهاي سطحي ، براي مــــدت طولاني زنده باقي مي ماند و مدت حيات باكتري در آبهاي راكد به مراتب بيشتر از حيات آن در آبهاي جاري است .
ـ موارد بيماري معمولاً در فصولي از سال كه از ميزان بارندگي بيشتري برخوردار است ، افزايش مي يابد .همچنين موارد بيماري در مناطق گرم و مرطوب بيش از ساير مناطق مي باشد .
ميزبانها و ناقلين

ميزبان تصادفي ( اتفاقي ) :
به گروهي از حيوانات اتلاق مي شود كه پس از آلودگي به لپتوسپيرا ، به فرم كلينيكي بيماري مبتلا گرديده ولي بهبودي مي يابند و ميكروارگانيزم را براي مدت زمان كوتاه ( پس از بروز علائم و بهبودي ) منتشر مي سازند .

ميزبان نگهدارنده ( ناقل ـ مخزن ) :
به گروهي از حيوانات اتلاق مي شود كه پس از آلودگي به لپتوسپيرا ، به فرم كلينيكي بيماري مبتلا نشده ، بلكه بيماري در آنها به فرم مزمن تبديل گرديده و به عنوان ناقل ( CARRIER ) ميكروارگانيزم را براي مدتهاي طولاني منتشر مي سازند .

نكته مهم
برخي از حيوانات ممكن است براي يك سرووار به عنوان ميزبان تصادفي عمل نموده و براي سرووار ديگر به عنوان مخزن و ناقل ميكروارگانيزم مطرح باشند .

ـ عفونت لپتوسپيرايي در تعداد كثيري از گونه هاي مختلف پستانداران و برخي از خزندگان ايجاد مي شود .
ـ سرووارهاي مختلف لپتوسپيرا داراي يك ارتباط منحصر با گونه هاي خاصي از حيوانات مي باشند و بسيار محتمل است كه هر گونه شناخته شده از جوندگان ، جانوران كيسه دار ، پستانداران ، پستاندارن دريايي به عنوان ناقل و منتشر كننده حداقل يك سرووار لپتوسپيرا مطرح باشند .
ـ ناقل بسياري از انواع مختلف سرووارهاي لپتوسپيرا ، انواع مختلف جوندگان مي باشند .
ـ سرووارهاي مختلف لپتــوسپيرا از انـواع حيوانات اهلي نظير گاو ، گوسفند ، بز واسب جدا گرديده است و حيوانات اهلي به عنوان ميزبان تصادفي يا مخازن سرووارهاي مختلف لپتوسپيرا مطرح مي باشند .
ـ سرووارهاي مختلف لپتوسپيرا از انواع مختلف حيوانات وحشي ( نظير گراز ، شغال ، موش صحرايي ، آهو و … جدا گرديده و برخي از آنها نظير راسو ناقل سرووارهاي مشخصي از لپتوسپيرا مي باشند . با اينوجود نقش حيوانات وحشي در انتقال ميكروارگانيزم به حيوانات اهلي ناشناخته باقي مانده است .

منبع آلودگي:
مهمترين منبع آلودگي ، حيوانات مبتلا به لپتوسپيروز مي باشند . اين قبيل حيوانات ( بدون در نظر داشتن بروز يا عدم بروز علائم باليني ) ، از طريق ادرار ، جنين سقط شده و ترشحات رحمي آلوده ، سبب انتشار لپتوسپيرا در مراتع ، آبگيرها ، انبار خوراك دام و آبشخوارها و … مي گردند . شير حيوانات مبتلا و همچنين اسپرم ، در مراحل خاصي از بيماري ، در هر گونه حيواني از منابع انتشار آلودگي بشمار مي روند .
روش انتقال بيماري:
باكتري ، معمـولاً از طريــق مسيرهاي ياد شــده در زير به ميزبان منتقل مي گردد :
ـ جراحات موجود بر روي پوست و بافت مخاطي
ـ ملتحمه
ـ استنشاق ذرات آلوده ( بويژه ذرات آلوده شده بوسيله ادرار حاوي جرم )
ـ مصرف مـواد خشبي آلوده به جرم ( كه باعث ايجاد جراحت در دهان مي گردند . )
ـ انتقال بيماري از طريق جفت به جنين
ـ انتقال به حيوانات شيرخوار از طريق شير آلوده و حاوي جرم
ـ انتقال جرم بوسيله اسپرم آلوده ، به حيوانات دريافت كننده اسپرم
ايجاد كانونهاي آندميك بيماري به موارد زير وابسته است :
ـ موجود بودن سرووار خاص در محيط
ـ فراهم بودن و وجود ميزبان ناقل مناسب ( براي سرووار موجود )
ـ وجود زيستگاه و بوم مناسب براي زندگي ميزبان
پاتوژنز

ـ لپتوسپيروز به فرمهاي مختلف باليني نظير فرم حاد ، تحت حاد ، مزمن و نيز فرم فاقد علائم باليني تظاهر مي يابد و بيماريزايي آن به دليل برخي از خصوصيات ميكروارگانيزم به شرح زير مي باشد :
ـ توليد هموليزين توسط ميكروارگانيزم سبب هموليز وسيع داخل عروقي گرديده و باعث هموگلوبينوري مي شود .
ـ تخريب ديواره سلولي عروق و ايجاد پتشي گسترده
ـ تخريب عروق كليوي و هموليز شديد داخل عروقي ، آنوكسي آنميك و نفروز هموگلوبينوريك
ـ تجمع باكتري در پارانشيم كليه و ايجاد نفريت و دفع جرم از طريق ادرار
ـ مرگ حيوان به دليل سپتي سمي ، آنمي هموليتيك و اورمي
ـ سقط جنين ( چند هفته پس از سپتي سمي ) به دليل ضايعات ايجاد شده در جنين
ـ انسفاليت به دليل تجمع باكتري در سيستم اعصاب مركزي

آنچه درباره ای لپتوسپيروز باید بدانید

علائم باليني :

ـ گاو :
لپتوسپيروز در گاو به فرم حاد ، تحت حاد و مزمن مشاهده مي گردد .
علائم فرم حاد عبارتند از :
تب ( ۵/۴۱ ـ ۵/۴۰ درجه سانتيگراد ) ، بي اشتهايي ، ايجاد پتشي در مخاطات ، دپرسيون ، زردي و رنگ پريدگي مخاطات ، ديسپنه ، كاهش شير همراه با مشاهده لخته هاي خون در آن ، قطع كامل شير و شل شدگي و نرمي پستان ، تورم پستان ، سينوويت و لنگش شديد ، مرگ و مير به ميزان ۵ درصد ، سقط جنين به ميزان ۳۰ درصد .
علائم فرم تحت حاد بيماري مشابه با فرم حاد ولي خفيفتر از آن است و ممكن است همه علائم در يك دام مشاهده نگردد . در فرم مزمن بيماري به استثناي سقط جنين ( كه در گله ممكن است فراگير شود ) علائم قابل توجه ديگري مشاهده نمي شود .
ـ گوسفند و بز :
بيماري در گوسفند و بز كمتر اتفاق مي افتد و علائم قابل توجه آن شامل ديسپنه ، همـوگلوبينوري ، زردي و رنگ پريدگي مخاطات ، قطع توليد شير ، سقط جنين و مرگ پس از گذشت حدود ۱۲ ساعت از بروز علائم حاد بيماري مي باشد .
ـ اسب :
اسبها معمولاً به فرم تحت حاد بيماري مبتلا مشوند و مهمترين علائم بيماري شامل زردي ، دپرسيون ، سقط جنين و افتالمي پريوديك ( با علائم ترس از نور ، افزايش ترشح اشك ، ورم ملتحمه و كراتيت ) مي باشد .
بهبودي از يك عفونت لپتوسپيرايي به موارد زير وابسته است :
ـ ميزان آسيبهاي وارد شده به بافتها
ـ پاسخ ايمني بدن
ـ قابليت بافتها براي ترميم و بازگشت به فعاليت طبيعي
عفونت مجدد با سرووار اوليه ايجاد كننده بيماري ، به دليل ايمني ايجاد شده در عفونت اوليه معمولاً به ندرت اتفاق مي افتد .ايمني ايجاد شده در بدن براي يك سرووار يا گروه مربوطه به آن اختصاصي است و احتمال ايجاد آلودگي با ساير سرووارها موجود مي باشد .

روشهاي مناسب براي كاهش خطرات بيماري:
چهار روش مناسب براي كاهش خطرات لپتوسپيروز و كنترل بيماري عبارتند از :
۱ ـ شناسايي حيوانات آلوده ( يا مبتلا )
ـ به روش سرولوژي با بررسي آنتي بادي
ـ به روش كشت و جداسازي عامل بيماري
ـ روش PCR
۲ ـ درمان
ـ با استفاده از آنتي بيوتيكها
ـ درمان علامتي حيوانات داراي علائم باليني
ـ ضد عفوني و رعايت موازين بهداشتي
۳ ـ مطالعه تاريخچه بيماري
ـ مطالعه سوابق بيماري در حيوانات
ـ مطالعه تاريخچه بروز بيماري در مناطق
۴ ـ پيشگيري
ـ واكسيناسيون ـ مراقبت
ـ كنترل جمعيت جوندگان ـ آموزش و بهداشت
ـ جداسازي ناقلين ـ رعايت بهداشت مشاغل
روش سرولوژي :
از آنجا كه سيستم ايمني برخي از حيوانات در مقابل عفونت لپتوسپيرايي واكنش سرولوژيك نشان نمي دهد ، از اينرو روشهاي سرولوژي بعنوان روش تشخيص لپتوسپيروز مورد استفاده قرار نمي گيرند .
MAT ( MICROSCOPIC AGGLUTINATION TEST ) به عنوان يك آزمايش سرولوژيكي استاندارد در بررسي آلودگيهاي لپتوسپيرايي مورد استفاده قرار مي گيرد . برخي از اشكالات آزمايش فوق عبارتند از :
ـ داراي مخاطرات بهـداشتي براي تكنسين آزمايشگاه بوده و روشي كند مي باشد .
ـ قرائت نتايــج وابستگي فراواني به تجربه و مهارت تكنسين آزمايشگاه دارد .
ـ كيفيت آنتي ژن مورد استفاده ، در شرايط مختلف مي تواند دچار تغيير شود .
ـ به دليل پاسخهاي مختلف و متفاوت سرووارهاي لپتوسپيرا در آزمايش ، تفسير نتايج بسيار دشوار است .
ـ اين آزمايش قادر به شناسايي حيواناتي كه عامل بيماري را از طريق ادرار دفع مي كنند ولي در آزمايش سرولوژيكي منفي هستند ، نمي باشد .
ـ براي بررسي گروههــاي مختلف سرمــي لپتوسپيرا ، مقادير انبوهي از آنتي ژن مورد نياز است .
ـ واكنشهاي متقاطع در ميان سرووارهاي مختلف از سروگروپهاي متفاوت ، موجود مي باشد .
ـ آزمايش قادر به تشخيص وضعيت آلودگي در يك حيوان نمي باشد .

نكته مهم :
در صورتي كه آزمايش به فواصل چند هفته ، دوباره تكرار شود ، احراز افزايش ميزان آنتي بادي يا بالا ماندن سطح آن ، شاخص مناسبي براي تشخيص آلودگي محسوب مي گردد و انجام يك نوبت آزمايش براي تشخيص آلودگي در انسان و حيوان ، فاقد ارزش مي باشد .

روش كشت و جداسازي :
كشت و جــداسازي عامل بيماري ، روش مناسبي براي تشخيص بيمـاري ( بويژه در مراحل اوليه آن كه با تب همراه است ) محسوب مي گردد . با اينوجــود برخي از اشكالات روش كشت و جــداسازي به شــرح زير مي باشد :
ـ كشت در محيط مايع نياز به زمان طولاني ( ۲۰ ـ ۳ روز ) دارد
ـ تشخيص هويت سرووار جدا شده نياز به زمان طولاني دارد .
ـ انجام آزمايش نيازمند رعايت شديد شرايط آسپسي مي باشد .
ـ جداسازي سرووارهاي كند رشد ، بسيار دشوار است .
ـ با توجه به دشــوار بودن جداسازي عامل بيماري از حيوانات به ظاهر سالم ، ارزش اين روش در شناسايي حيوانات ناقل بسيار كم است .
روش تشخيص DNA :
روش PCR به عنوان روش تشخيصي مناسبي براي DNA لپتوسپيرا مطرح است . اين روش سريع بوده و نتايج آن مورد اعتماد مي باشد . انجام روش PCR نياز به آزمايشگاههاي مجهز و نمونه هاي DNA رفرانس دارد .
درمان با آنتي بيوتيكها :
سرووارهاي مختلف لپتوسپيرا در مقابل انواع آنتي بيوتيكها ( به استثناي كلرامفنيكل و ريفامپيسين ) حساس مي باشند . انواع آنتي بيوتيكهاي پيشنهاد شده براي درمان لپتوسپيروز ( و فوايد و مضرات آنها ) به شرح زير مي باشد :
پني سيلين :
ـ ميزان دز نسبتاً بالايي در درمان مورد نياز است .
ـ با مشكلات ازدياد حساسيت همراه است .
ـ در شير و گوشت حيوانات مورد درمان ، باقيمانده به جاي مي گذارد .
اريترومايسين :
ـ معمــولاً در افرادي كه به پني سيلين حساسيت دارند مورد استفاده قرار مي گيرد .
تتراسيكلين و اكسي تتراسيكلين :
ـ در حيوانات آبستن و نيز حيوانات نــوزاد ( به دليل تغيير رنگ بافت دندان ) نبايد مورد استفاده قرار گيرد .
استرپتومايسين ( ودي هيدرواسترپتومايسين ) :
ـ در هنگام تزريق عضلاني ، سبب تحريك بافت عضله مي شود .
ـ براي مدت طولاني در بافت كليه باقي مي ماند .
ـ داراي اثرات سودمندي در درمان گاوهاي داراي دفع ادراري لپتوسپيرا مي باشد .
در شرايط كنوني ، استرپتومايسين ، با وجود اينكه در برخي از كشورها استفاده از آن در درمان حيواناتي كه منشاء غذايي دارند ، ممنوع گرديده است ، به عنوان داروي انتخابي مطرح بوده و اثر بخش بودن آن به عواملي نظير ، ميزان تخريب بافت كليه ، و ميزان داروي مورد استفاده وابسته مي باشد .

ـ ضد عفوني و رعايت موازين بهداشتي
اسپيروكت لپتوسپيرا در شرايط زير از بين مي رود :
ـ حرارات بالاتر از ۴۲ درجه سانتيگراد
ـ اسيديته كمتر از ۵/۶
ـ محيط قليايي با PH بالاتر از ۸
ـ مجاورت با تركيبات هالوژني
ـ مجاورت با دترجنتها ( نظير صابون و اسيدهاي چرب آزاد )
ـ خشكي
مطالعه تاريخچه بيماري :
بررسيهاي سرولوژيكي نشان داده اند كه اغلب حيوانات مبتلا به لپتوسپيرا ، فاقــد علائم باليني هستند ، با اينوجود مطالعه سلامتي گله و ركورد توليد مي تواند شاخص مناسبي براي تشخيص لپتوسپيروز باشد .
حيوانات ناقل ، معمولاً فاقد علائم باليني هستند و اطلاعات بدست آمده در خصوص تاريخچه بيماري در حيوانات ، كمك به تشخيص وضعيت ناقلين نمي كند .همچنين اطلاعات بدست آمده در خصوص سابقه بروز بيماري در يك منطقه ، اطلاعات چنداني را در مورد ناقلين بدست نمي دهد .

واكسيناسيون :
فوايد :
ـ واكسن قادر است در حيواناتي كه قبلاً در معرض آلودگي با سويه واكسن قرار نگرفته اند ، مانع بروز علائم باليني و نيز مانع دفع باكتري از ادرار گردد .
ـ در هنگام شيوع بيماري ، واكسن وسيله مناسبي براي مهار بيماري محسوب مي گردد .
نواقص :
ـ اثر بخشي واكسنها از كشوري به كشور ديگر و از منطقه اي به منطقه ديگر متفاوت است .
ـ مانع دفع ادراري لپتوسپيرا در حيوانات آلوده نمي شود .
ـ طول دوره ايمني آن كوتاه بوده ( ۶ ماه ) و پاسخهاي ايمني تغيير پذيري را ايجاد مي نمايد .
ـ فاقد اثرات ايمني متقاطع مي باشد .
كنترل جمعيت جوندگان :
كنترل جمعيت جوندگان و رعايت موازين بهداشتي مانع از ايجاد بيماري در ميزبانان تصــادفي و نيز انتشــار بيماري از ميزبانان تصادفي به ناقلين مي گردد .در مناطقي با آلودگي شديد ، با كنترل جمعيت جوندگان ، بيماري مهار گرديده است .
مراقبت :
بررسيهاي سرولوژيكي مستمر در گله هاي دامي مي تواند درصدي از حيوانات داراي آنتي بادي بر عليه لپتوسپيرا را مشخص نمايد . با اينوجود اين اطلاعات نمي تواند مبين عاري بودن يك منطقه از لپتوسپيروز باشد و بيماري مي تواند به صــورت فصلي يا همراه با بارندگيهاي طولاني مدت و غير منتظره ، شعله ور گردد . با اينوجود دستيابي به اطلاعات دقيق اپيدميولوژيكي مي توانــد بر مشــكلات فوق غلبه كرده و با استفاده از آنتي ژنهاي مناسب در سطح وسيع ، مي توان وضعيت بيماري را در يك منطقه تا حدود قابل اطمينان نشان داد .