نژاد اسبي كه در منطقه بين النهرين مي زيست و به اسب ( اصيل ) معروف شد ، در خارج از اين منطقه با نام اسب ( عرب ) شناخته مي شود ، اين اسب قديمي ترين موجود اسب در جهان است .

نژاد اصيلي كه به علت دارا بودن ويژگيهاي جرات  استقامت ، هوش ، سرعت و نجابت از زمان جنگلهاي صليبي در كشورهاي غربي مورد توجه قرار گرفته است.

در شرايطي كه غربيها با اين اسب آشنا شدند ، نام ( اسب صحرا ) را نيز به جمع نامهاي اوليه آن افزودند . آنها مركز پيدايش و حيات اين اسب را مناطق بي آب و علف صحراي نجد متصور شدند و اين در حالي است كه تاريخ اين منطقه بر واقعيت متفاوتي اشاره دارد . در سرزمين تقريباً محدودي كه مابين بغداد و شوش امروزي قرار دارد ، از پنج هزار سال پيش تمدن كهن وجود داشته است ، اين تمدن با اقوام عيلامي در چغازنبيل واقع در 30 كيلومتري شوش آغاز شده و به تمدنهاي متعددي منتهي ميشود . از مطالعه و تحليل اسناد تاريخي به دست آمده چنين به نظر مي رسد اسبي كه بعداً نام اسب عرب يا اصيل يا صحرا به خود گرفته ، همان اسب بومي اين منطقه بوده است . نقل و انتقال اين اسب از منطقه به كشورهاي همجوار پيش و پس از اسلام و به خصوص در عهد حكومتهاي اسلامي موجب گسترش فرهنگ اسب پروري عيلاميان در سرتاسر سرزمين مجاور از عربستان تا مصر و اردن شده است .

– اسب اصيل عرب نه فقط از نظر داشتن تيپ و ظاهر خوب ، بلكه از نظر سنت ، خرافات و عقايد وابسته به آن نيز بي همتاست .
– برخي از اين عقايد با مذهب در ارتباط هستند ، بطور مثال درباره پيدايش اسب و تيره هاي آن چنين گفته اند :
1)    خداوند از باد صبا براي استفاده حضرت سليمان ، اسب و در بيشتر روايات ماديان را آفريد .
2)    دركتاب ( زيور اسب ) نوشته ( ابن حديل ) آمده است . تعيين تيره اسب از اين طريق به وجود آمده كه در زمان ملكه صبا پنج مادياني كه درحوالي يمن آزاد بودند، گرفته مي شوند و بعد از چندروز گرسنگي، ميان آنها مسابقه اي برگزار مي كنند و بر اساس آن ماديانها را بترتيب رسيدشان به مقصد انتخاب مي كنند كه اولي را ( صگلاوي ) دومي را ( ام عرقوب ) سومي را ( شويمه ) چهارمي را ( كحيله )و پنجمي را ( عبيه ) مي نامند .

اما آنچه بعدها متداول شد ، ارجحيت پنج طايفه به نام خمسه بر ساير تيره ها بود كه شامل :
اولي ( كحيلان ) دومي ( عبيان ) سومي ( حمداني ) چهارمي ( صگلاوي) و پنجمي ( هدبان ) مي شود .
– البته لازم به ذكر است اعراب خوزستان امروزي تعداد سر تيره ها را 7 و به روايتي 9 مي دانند .
– اسب عرب پايه اصلاح نژادي برخي از اسبهاي دنيا مي باشد .

زندگينامه مري قراگوزلو ( تدوينگر شجره اسبهاي خوزستان )‌
سركار خانم مري قراگوزلو از پدري همداني و مادري آمريكائي زاده شد و در پنج سالگي پدرش را از دست داد . نحوه آشنايي خانم قراگوزلو با اسب اصيل خوزستان مربوط به ازدواج با مجيد خان بختيار در شوشتر بود كه از خوانين بختياري بودند و اصطبل پدرش ( سردار محتشم ) پر از اسبهاي اهدائي شيوخ عرب و خوانين بختياري بود .

ايشان در پي سالهاي تلاش و گردآوري شجره اسبهاي خوزستان و معرفي آنها به جوامع غربي و عضويت ايران در سازمان WAHO  و تدوين كتاب انساب در كردان كرج جان به جان آفرين تسليم نمود .

ايشان به قدري به سرنوشت اسب اصيل و حفظ و تداوم راه تشكيل شده علاقمند بود كه تمامي املاك و مايملك خود را جهت اين امر اختصاص داد .
اسب عرب اسب اصيل خوزستان و منشاء آن نژادي كه در منطقه خاورميانه به وجود آمد و معروف به اصيل است خارج از اين منطقه به نام اسب عرب شناخته مي شود و قديمي ترين نژاد موجود است .

– اين نژاد به علت داشتن جرات ، استقامت ، هوش ، سرعت و نجابت اززمان جنگهاي صليبي در كشورهاي غربي نيز معروف شد و مي توان آن را محبوب ترين و شناخته ترين نژاد اسبي جهان دانست . در حال حاضر سازمان بين المللي تشكيلات جهاني اسب عرب  WAHO ( World Arabian Hourse Organization )  براي اين نژاد وجود دارد كه 52 كشور عضو اين سازمان مي باشند .

– معمولاً چنين تصور مي شود كه اسب اوليه از محلي ديگر وارد اين منطقه شده است .

– زماني كه غربيها اسب اصيل را كشف نموده اند آن را اسب صحرا ناميدند و گفته مي شد كه بهترين آنها در مناطق بي آب صحراي نجد و عربستان سعودي پرورش داده مي شود . به نظر نمي رسد كه اين دو منطقه به غير از پرورش شتر امكاناتي براي پرورش دام ديگري داشته است .
– خانم بلانت يكي از علاقمندان معروف اسب اصيل كه پرورش عرب خالص را در غرب متداول نمود و طرفدار اسب صحراي نجد بود در كتاب خود به ( طوايف بدوي فرات ) مي نويسد :
نجد كشوري مناسب براي پرورش اسب نيست كمبود تغذيه باعث ريز اندام شدن آنها مي گردد .

– خانم بلانت در ادامه چنين مي نويسد : ( پيدايش اسب عرب از شبه جزيره عربستان كه دستيابي به آب تنها از طريق چاه ميسر مي باشد غير ممكن به نظر مي رسد . ترجيهاً مي توان گفت امكان يافتن اين اسب در بين النهرين در كناره هاي فرات به دليل وجود مراتع وسيع و آب فراوان بيشتر بوده است .

تيمسار انگليسي به نام ( توپيدي ) نيز كتابي درباره اسب اصيل نوشته است : جنب مرز جنوبي عراق ، خوزستان واقع شده است دراين منطقه اسب عرب وجود دارد كه معروف به اسب عرب كعب مي باشد . اين اسبها از نظر بدني شبيه اسبهاي بين النهرين مي باشند و ليكن بزرگتر و بعدذكر ميكند بعضي از بهترين اسبهاي صادرشده از منطقه بين النهرين بوده است .

جاي بسي تعجب است كه نويسندگاني كه در مورد پيدايش اسب اصيل نظر داده اند به اين نتيجه منطقي دست نيافته اند كه خطوط مرزي غير طبيعي بوده ولي از نظر جغرافيايي منطقه بين النهرين و مناطق بين سه رودخانه بزرگ كرخه دز و كارون در خوزستان مشابه مي باشند در نتيجه هر نوع پرورش دام و فعاليت كشاورزي كه در بين النهرين در جريان بوده در منطقه خوزستان نيز وجود داشته است . در عراق و شوش در خوزستان از پنج هزار سال پيش تمدن وجود داشته است . اين تمدن با اقوام ايلامي در چغازنبيل واقع در 30 كيلومتري شوش آغاز شده و سپس تمدنهاي متعددي پا گرفتند ، نينواي آشورها پديد آمد ، بابل بابليان واقع در محلي كه امروزه بغداد ناميده مي شود ، سوسا ( شوش هخامنشيان )كه آثار آن زير شهر فعلي شوش قرار گرفته است .

تيسفون ساسانيان پارسي در نزديكي رودخانه دجله كه بعد از ساسانيان پايتخت خلفاي عباسي بوده است .

– عكسي از حكاكي اسب متعلق به دوره ايلاميان وجود دارد كه نشان مي دهد در آن زمان پرورش اسب رايج بوده است .

– با توجه به اين شواهد و عدم وجود مدركي كه ثابت كننده دوره هاي بدون سكنه در خوزستان باشد . به نظر ميرسد اسبي كه بعداً به نام اصيل يا عرب شناخته شد اسب بومي منطقه مي باشد كه به علت نبودن چراگاه آزاد در تمام سال اسب به صورت دستي تغذيه مي گرديد ، بدين ترتيب اسب به صورت نژاد خاص پرورش داده شد و سپس قوانين و مقررات به وجود آمدند . به دليل اينكه اين نوع نگهداري هزينه در بر داشت طبيعتاً در توليد بهتر سعي بيشتري مي شد . اين اسب به مرور به كشورهاي هم مرز برده شد و پس از اسلام در عمده كشورهاي اسلامي توليد شد و تدرجاً تيره ها ، قوانين كشش ، طريقه نگهداري به صورت يك سنت در منطقه وسيعي شامل : خوزستان ايران ، عراق ، عربستان ، يمن، عمان ،بحرين ، اردن هاشمي ، سوريه ، لبنان ، مصر ، الجزاير و بالاخره امارات پاي گرفت .

– قاعدتاً غرب با اسب اصيل در زمان جنگهاي صليبي آشنا شد . آنچه در مورد اسب اصيل پوشيده مانده و تعجب آور مي باشد اين است كه تمام سنتهاي پرورش اسب اصيل در سراسر منطقه اي كه اسب اصيل وجود داشته ( از مراكش تا ايران ) يكسان است .
درباره پيدايش طايفه و تيره هاي مختلف در اسب اصيل دو حكايت وجود دارد : 1- آنكه خداوند از باد صبا جهت استفاده حضرت سليمان ، اسب و در بيشتر روايات ماديان را آفريد .

2- در كتاب ( زيور اسب ) نوشته ابن حديل نويسنده عرب قرن چهاردهم كه به دستور سلطان محمد ابن اهمر ، رهبر و امير اسلامي اسپانيا نگاشته شد مي گويد : تعيين تيره اسب از اين طريق به وجود آمد كه در زمان ملكه صبا پنج مادياني كه در حوالي سد مريب در يمن آزاد بودند گرفته مي شوند و پس از چند روز گرسنگي بين آنها مسابقه اي برگزار مي كنند و اسامي آن ماديانها را بر اساس ترتيب رسيدن به خط پايان انتخاب مي كنند : اولي را سگلاوي ، دومي را ام ارقوب ، سومي را شويمه ، چهارمي را كهيله و پنجمي را عبيه مي نامند .
– آنچه كه بعداً متداول گشت بدين قرار مي باشد : پنج طايفه به نام خمسه به ساير طوايف اسبي ارجحيت داده شدند 1- كهيلان 2- عبيان 3- حمداني4- سگلاوي5- هدبان .
هر يك از اين طوايف داراي تيره هستند تيره هاي طايفه كهيلان بيش از طوايف ديگر است .
– ( بران ) نويسنده آمريكائي در كتاب خود به نام ( اسب عرب ) به 64 تيره اشاره مي كند و بقيه طوايف هر كدام 4 الي 6 تيره دارند .
– طوايف ديگري كه به معروفيت خمسه نيستند عبارتند از : شويمان ، ردبان ، دهيمان ، جلفان ، معنگيه يا منعك هدري ، تويسان ، سوبيلي ، صفيري ، مليحيه و غيره .
– بعضي از طوايف و تيره ها در برخي از كشورها معروفيت بيشتري دارند به طور مثال در مصر هدبان ، دهيمان و سگلاوي شناخته شده تر هستند و ليكن در خوزستان احترام و معروفيت خاصي دارد .
– نام يك تيره گاهي اوقات از يك حادثه خرد يا طايفه منشا مي گيرد .
– معمولاً طايفه و تيره هاي اسبي شناخته شده متعلق به هر منطقه به طايفه خاص ساكن آن منطقه مربوط مي گردد و براي پيدا كردن شجره نامه بايد بتوان آن را به طايفه ربط داد .

– در غرب تصور مي رود كه اسب اصيل مي بايست يك شكل داشته باشد در صورتي كه بين پرورش دهندگان اصلي از نظر شكل و توانائي ، طوايف اسبي متفاوتند . مثلاً خصوصيات 1- طايفه همداني بدين ترتيب شناخته شده است : از نظر اخلاقي با جرات ، از نظر شكل ظاهري جمع و جور و گردمال ، سر و گردن خوب ، كپل تقريباً صاف ، سينه برجسته ، قد متوسط .
2- تيره هاي كهيلان عمدتاً بلندتر ، كپل افتاده ، استخوان سنگين تر و معروفيت آنها در پر نفس بودن و استقامت است .
3- عبيان تيره شراك ، حركت موزون و سبك ، اخلاقاً شكست و خستگي را نمي پذيرند ، از نظر شكل ظاهري كوتاه ، قد متوسط مي باشند . گردن را بالا گرفته و سر و گوش هميشه در حركت و متوجه اطراف است و در حركت سبك پا هستند .
– كليه افراد دست اندر كار پرورش اسب اصيل و يا مطلع از قوانين توليد مي دانند كه نام تيره اسب از مادر گرفته مي شود . در نتيجه كره اي كه از يك ماديان وزنه خرساني و سيلمي همداني توليد مي شود خرسان يا خرساني ناميده مي شود .
– مادياني كه از يكي از طوايف خمسه باشد بايد از سيلمي متعلق به طايفه خمسه كشش شود .
– ماديانهاي طوايف غير خمسه را با طوايف ديگر و يا خمسه مي توان كشش داد .
معرفی نژاد اسب اصيل خوزستان
– در طوايف عرب استفاده از ماديان نه تنها براي توليد بوده ، بلكه براي جنگ ، غارت ، كشاورزي و سفر نيز ماديان بكار گرفته مي شده است .
– منطقي كه در استفاده از ماديان وجود دارد اين است كه در زمين صاف ( دشت ) حتي در شب ،حمله غافلگيرانه ، باسليمي بسيار مشكل مي باشد . زيرا با نزديك شدن به محل دشمن كه مطمئناً اسبهاي ديگر نيز در آنجا وجود داشتند ، سيلمي وجود خود و همراهانش را با شيهه كشيدن اعلام مي كرد در حاليكه ماديان در اين هنگام آرامتر و ساكت تر بوده است .

با توجه به اينكه تيماراسب و ماديان به عهده زنها و بچه ها بوده است و به همين دليل نگهداشتن سيلمي خطرناكتر و مشكلتر بوده است .
نگاهداشتن سيلمي جهت توليد يكي از وظايف شيخ طايفه بود و معمولاً وي بيشتر از يك سيلمي نگاه نمي داشت و اگر آن سيلمي عمر طبيعي مي كرد اجباراً براي ماديانهاي توليدي خود از او استفاده مي شد . سيلمي جايگزين معمولاً يكي از     كره هاي سيلمي اولي بود .
– اگر فردي از يك طايفه ماديان خود را براي كشش به طايفه ديگر مي برد بي احترامي به شيخ و اسب شيخ تلقي مي شد به جز در مواردي كه شيخ دو طايفه با هم رابطه دوستانه داشتند .
– مطالب فوق در مورد پرورش اسب اصيل توسط طوايف غير عرب كه سنتهاي ديگر پرورش اسب را قبول كرده بودند صدق نمي كند . آنها معمولاً چندين سيلمي براي استفاده خود و طايفه جهت توليد عرب خالص و مخلوط عرب ( ماديان غير عشايري و سيلمي عرب جهت اصلاح نژاد ) نگهداري مي كردند . گذشته از آن در مناطق كوهستاني خود در جنگ و شكار از اسب نر استفاده مي كردند .

– تغذيه كره ماده ها و يا كره نري كه براي سيلمي آينده نگهداري مي شدند ، بيشتر شامل جو يا مقداري كمي كاه ، شير شتر و در پائيز خرما بود و از اواسط زمستان تا آخر فروردين با علف سبز تغذيه مي شدند . در فصل بهار ماديان و كره هاي طايفه به طور دسته جمعي در مرتع آزاد تحت نظارت يك سرپرست شب و روز بيرون نگاه داشته مي شدند ، سيلمي و كره نر بيش از يكسال را در اين جمع وارد نمي كردند .
– محمد علي پاشاي مصر در كتابش به نام ( پرورش اسب عرب ) مي نويسد : عربها اغلب به كره هاي نر و كره هاي ماده شير شتر جماز مي دهند .

– در باب توليد نر ، تيمسار دوما از امير عبدالقادر ، رهبر بزرگ الجزاير ، نقل مي كند :
بعضي اوقات در زمان جنگ كره نوزاد را از بين مي برند تا از مادرش در جنگ استفاده شود . اما كره ماده را هيچگاه نمي كشند بلكه او را فقط از مادر گرفته و در چادر نگاه مي دارند تا از آفتاب در امان بماند و غالباً براي نجات كره زنان به او شير گوسفند يا شتر مي دهند .
وي همچنين مي نويسد : هنگامي كه كره هاي نر را از بين نبرند معمولاً آنها را در بازار در زمان خريد گندم مي فروشند . ولي كره هاي ماده را نگاه مي دارند چون مي توانند در امر توليد مورد استفاده قرار گرفته و منبع درآمدي باشند . گاهي مالكين ماديانهاي مرغوب به دليل اينكه ماديان ضعيف نشود به محض توليد كره ، نر را مي كشند .
– توضيحات فوق روشن مي كند كه چرا ما بين توليد كننده هاي اسب اصيل تعداد كمي سيلمي داشتند و در نتيجه به اين ترتيب دنبال كردن و بخاطر سپردن عقبه اسبها بسيار آسانتر بوده است .
– عموماً سيلمي مابين اهالي صحرا كمياب است فقط در خانواده هاي شلوغ و افراد متمول كه امكانات نگهداري صحيح آن را دارنده يافت مي شود . رها كردن اين سيلمي ها براي چرا خطرناك مي باشد .

تعليم اسب عرب
– در خوزستان تا امروز غير از مكانهايي كه روشهاي غربي در آنها اتخاذ شده ، تعليم اسب جوان بصورت زير انجام مي شود :
بار اول در 18 ماهگي اسب جوان به طور مختصر و سبك سواري مي دهد . معمولاً توسط بچه ، لخت يا با يك نمد و بدون دهنه با يك افسار معمولي و طناب .
– بيشتر اوقات بيش از مسافتي كه بايد براي نوشيدن آب طي كنند سواري نمي دهند . اين عمل ممكن است روزي دو يا سه دفعه تكرار شود . معمولاً يك پسر بچه و گاهي يك دختر بچه عهده دار اين كار مي شود .اسبها به علت دستي بودن و تماس نزديك با انسان كمتر شيطنت نشان مي دهند .
– كار جدي تر در سن 2 تا 2 و نيم سال آغاز مي گردد . حتي در اين زمان نيز از دهنه و زين استفاده نمي شود . در عوض افسار زنجير داري را به كار ميبرند كه دور آن نمدي براي جلوگيري از صدمه رسيدن به استخوان بيني مي بندند و به جاي دسته جلو از نوار پشمي استفاده مي شود . حتي در اين قسمت سواري بسيار ساده و شامل قدم رفتن طولاني و طولاني تر ميباشد . اين ورزش روزانه زيادتر مي شود و چهار نعل شروع مي شود .
– روش چهار نعل غير از قدم ، تنها چيزي است كه ازاسب انتظار دارند چون عرب اصلاً با حركت يورتمه آشنا نيست .
– اسبهاي اصيل خوزستان مسيرهاي طولاني را با چهار نعل نرم مداوم طي مي كنند .

– براي اينكه به اسب گردش به چپ و راست را آموزش دهند اغلب اوقات از يك چوب نسبتاً قطور كه كمي بيش از نيم قد بلندي دارد استفاده مي شود . سر اين چوب را صليب وار به اندازه 5 الي 10 سانت برش مي دهند و آن را به دليل صدايي كه دو حركت دارد ( تق تقه ) مي نامند .
– در زمان استفاده با چوب ضربه اي ملايم به گردن اسب وارد مي آورند و از طرف مقابل با بند پشمي او را هدايت مي كنند تا به سمت چپ يا راست بپيچد براي اينكه به اسب تمركز حواس دهند و قدم هاي او را بلندتر نمايند چوب را تكان مي دهند . عربها كمتر از زين استفاده مي كنند .
– يك توليد كننده با تجربه در صورتيكه بداند اجداد سيلمي اش در شجره نامه جزء اسبهاي درجه يك بوده اند ، حتي اگر سيلمي قدري زشت باشد آن را نخواهد فروخت .
– به روايت خانم بلانت در ابتدا در غرب قد صحيح اسب عرب را 146 سانتيمتر مي دانسته اند . در خوزستان اگر كمبود تغذيه اثر نگذاشته باشد اندازه معمول بين 148 تا 152 سانتيمتر است. البته بين تيره ها تفاوت قدي وجود دارد.
– معمولاً بلند قدترين اسبها از طايفه كهيلان هستند و ليكن حتي در يك طايفه نيز قدهاي متفاوت يافت مي شود .

رنگ اسب عرب
– درباره رنگ نيز ممالك توليد كننده اوليه اسب عرب همانند بسياري از نكات ديگر با يكديگر هم عقيده هستند .
– در كتاب پرورش اسب اصيل عرب به قلم محمد علي پاشا چنين نوشته شده است ( مقاومت اسب كهر در برابر گرما و سرما بيش از ديگران است ) .

رنگ مورد علاقه
1-    اسب سياه ، 2- كهر سير ، 3- كرنگ سير ، 4- كرنگ ، 5- سفيد
– اسب سياه چون كمياب و پرخون تر است مخصوص بزرگان انتخاب مي شده است . لازم به ذكر است رنگ سياه رنگي مغلوب است لذا توليد رنگ سياه مستلزم شجره سياه پدر و مادر كره است . رنگ سفيد رنگ غالب است .
– اسب كرنگ در سرعت شهرت داشته چون معمولاً خبر پيروزيها و فتحها را او مي رسانده است .

خصوصيات اندام شناسي اسب عرب ايران :
معمولاً وضعيت اندام شناسي ،يك اسب در سه بخش سر ، بدن و يال و دم و اندام حركتي مورد بررسي قرار مي گيرد . قد اسب عرب را از سطح زمين تا مرتفع ترين ناحيه جدوگاه 142 تا 149 سانتي متر و گاهي حدود 145 سانتي متر مطرح    كرده اند.

الف ) مشخصات سر :
– پيشاني : معمولاً عريض ، مسطح و يا كمي برجسته است .
– روي بيني : در اسبهايي كه قسمت وسط بيني در مقطع طولي و نماي عرضي ، عرض كمي داشته باشد آن را جمع مي نامند كه برخي نويسندگان اين ويژگي را در اسب عرب مطرح مي كنند ولي يكي از ويژگيهاي اسب عرب در اين ناحيه مقداري فرورفتگي در سطح طولي است و گاهي اوقات هم صاف ديده مي شود ، روي بيني اسب خوزستان عمدتاً صاف است .
– انتهاي بيني و منحزين : در اسب عرب انتهاي بيني به طور واضح برجسته مي باشد و و منحزين كاملاً گشاد و ناصاف مي باشد .
– گوش : معمولاً گوشهاي اسب عرب كوچك هستند . گوش اسب عرب از تركمن كوچكتر است .
– چشم : يكي از ويژگيهاي بارز اسب عرب چشمهاي زيباي آن هستند كه جذابيت و زيبائي خاصي به چهره آن مي بخشند ولي به طور كلي چشمهاي اسب عرب درشت ، گرد و معمولاً حدقه برجسته دارند كه برجستگي حدقه در چشمان اسب عرب از ويژگيهاي شاخص آن است .
– گونه : گونه در اسب عرب مشخص است . معمولاً داراي سطحي گرد است .
– لبها : باريك و متناسب است و زيبائي خاص به چهره مي دهد .
به طور كلي اگر بخواهيم از اختصاصات عمومي و ويژگيهاي اختصاصي ناحيه سر در اسب عرب صحبت كنيم مي توانيم بگوئيم كه اسب عرب سري متناسب با بدن خود دارد كه سر در ناحيه گونه ها عمق زيادي دارد و معمولاً در ناحيه پيشاني در حد فاصل چشمها برجستگي سپر مانندي به نام جبه دارد و در ناحيه لبها و پوزه كمي جمع تر مي شود و كلاً سر فرمي مثلثي شكل پيدا مي كند و در ناحيه دو فك تحتاني فضاي وسيعي وجود دارد كه در اسب خوب اين فاصله منحصر به فرد است .
ب ) مشخصات بدن و يال و دم :
– جدوگاه : معمولاً چون اسب عرب داراي اتصال قوي گردني – سينه اي مي باشد در نتيجه ارتفاع جدوگاه با گردن يكي شده و معمولاً جدوگاه مشخص در اسب عرب به چشم نمي خورد و بصورت پيوسته با گردن بلندي مي يابد.
– كمر : معمولاً زين گاه اسب عرب اندكي پائين تر از سطح كپل و جدوگاه مي باشد كه مقدار اين پائين افتادگي كمر بسيار متناسب با بدن و خوش فرم است .
– كپل : كپل اسب عرب يكي از ويژگيهاي اندام شناسي آن است معمولاً اسب عرب داراي كپل گرد و كاملاً برجسته و بسيار خوش فرم است .
– سينه : اين ناحيه در اسب عرب هم در عرض و هم در طول عمق متناسبي دارد و به خاطر عرض زياد و متناسب آن ناحيه با ناحيه شكم پيوسته به نظر ميرسد . در هر صورت اين عمق متناسب سينه به همراه منخرين گشاد و فاصله زياد دو فك تحتاني ، شرايط تنفسي خوبي را براي اين نژاد فراهم مي سازد . در هر صورت سينه عريض و عضلاني از اختصاصات اين نژاد مي باشد .
– شكم : در اسب عرب شكم به صورت مدور و استوانه اي در امتداد سينه قرار دارد .
– يال و دم : يال و دم بلند و پرپشت در اسب عرب يكي از ويژگيهاي بارز و شاخص اين نژاد مي باشد كه زيبائي و جلوه زيادي به آن مي بخشد . يكي از ويژگيهاي اسب عرب بالا گرفتن دم در هنگام حركت است .

ج ) اندامهاي حركتي :
از شاخص ترين ويژگيهاي اندام حركتي سم هاي سخت ، بزرگ و معمولاً مقطع گرد آنها است . همچنين دستها و پاها كاملاًعضلاني و قلم در اندامهاي حركتي جلو و عقب قطر متناسب و قوي دارند و هم چنين يكي از ويژگيهاي اسب عرب وجود موهايي در پشت ناحيه بخلق است كه به نام  Feather ناميده مي شوند .
همچنين در مفصل خرگوشي (  Hock ) در اسب عرب خميدگي نسبت به بقيه نژادها اندكي بيشتر است ) .
توضيح : يكي از ويژگيهاي اسب عرب در مورد گردن آن است كه معمولاً اسب عرب قوسي در ناحيه گردن دار دكه معمولاً به سر فرمي قوسي شكل يا قويي شكل مي دهد كه اصطلاحاً به آن  Mitbah مي گويند .

تفاوت اساسي ساختار و تركيب بدن اسب عرب با ساير اسبها
اسبهاي دنيا داراي 18 دنده – 6 مهره كمري و 18 مهره دمي مي باشند .
اما اسب عرب داراي 17 دنده – 5 مهره كمري و 16 مهره دمي مي باشند .
اين اختلاف، به تحرك زياد و ناحيه دم حيوان كمك مي كند . ناحيه پشت حيوان كوتاه و تا حدودي مقعر مي باشد .
دست و پاي قوي و بدن جمع و جور جزء صفات خوب اسب عرب است .

علائم مربوط به داغ اسب عرب :
-علائم مربوط به داغ اسب عرب زير نظر سازمان بين المللي  WAHO (  World Arabian Horse Organization ) براي هر كشور تعيين مي شود .
– در كشور ما داغهاي ( 01 ) و ( 03 ) به عنوان داغهاي ثبت شجره بين المللي ، مورد تائيد واقع شده است .

– كدهاي اختصاصي مربوط به داغ اسب عرب :
الف ) كد ( 01 ) اسب عرب خالصي كه متعلق به دولت يا تشكيلات دولتي باشد را با علامت مربوط به داغ ( 01 ) نمايش مي دهند .
ب ) كد ( 02 ) در سال 1978 كه اجلاس سازمان بين المللي WAHO در هامبورگ تشكيل شد خانم مري قره گوزلو نماينده سازمان  WAHO در ايران به همراه خانم پرنيا كه جزء اعضاء هيئت موسسين انجمن سلطنتي اسب ايران بودند ، دراين اجلاس شركت نمودند و تعدادي ازاسبهاي عرب ايران را جهت تائيد و ذكر تبارنامه انها در كتاب بين المللي انساب سازمان WAHO معرفي نمودند . ولي از آنجا كه كنترل كشش و زايش گروهي از اسبان فوق بطور كامل قابل كنترل نبودند ، اعضاء سازمان اعلام نمودند براي اين گروه از اسبها داغ ( 02 ) زده شود تا كنترل زايش و كشش آنها دقيق تر مورد بررسي واقع شود . تعداد اسبهاي فوق 256 راس بود كه از اين تعداد فقط تعداد 9 راس داغ 02 خوردند كه دلايل متعددي موجب اين امر شد و از مهمترين دلايل آن بشرح زيراست :

1 ) گروهي از مالكين فكر مي كردند 02 يعني درجه 2 و در نتيجه ازانجام اين داغ براي اسبهايشان اجتناب ورزيدند .
2 ) گروهي از اسبها در دسترس و قابل مراجعه نبودند .
3 ) انجام عمليات داغ ( 02 ) تا حدودي با انقلاب اسلامي ايران مصادف شد و انجام پيگيريهاي لازم ميسر نگرديد .
از 90 راس اسب داغ دار با كد ( 02 ) فقط 14 راس در انجمن ملي اسب ايران نگهداري مي شدند كه كشش و زايش هاي آنها قابل كنترل بود ونتيجتاً همين 14 راس و زايشهاي بعدي آنها وارد كتاب انساب شدند .

پ ) كد ( 03 ) :
اسب عرب خالصي كه متعلق به بخش يا افراد خصوصي مي باشد با علامت مربوط به داغ ( 03 ) نمايش داده مي شود .
ج ) كد ( 04 ) :
داغ ( 04 ) به اسبي زده مي شود كه پدر و مادر آن اسب عرب خالص ( 01 يا 03 ) باشد و سر ديگر آن اسب بومي ايران باشد . البته اسب بومي ايران غير از اسب تركمن پرورش ايران مي باشد و مي تواند يكي از نژادهاي اسبچه خزر ، كرد و يا دره شوري باشد .
د) كد ( 05 ) : داغ ( 05 ) به اسب آنگلو عرب زده مي شود ، منظور از اسب آنگلو عرب ، اسبي مي باشد كه از آميزش يك اسب عرب با يك اسب تروبرد حاصل شده باشد .                                      اسب تروبرد + اسب عرب خالص
اسب انگلو عرب (05)
ﻫ ) كد ( 06 ) :
داغ ( 06 ) به اسبي زده مي شود كه يك سر آن اسب آنگلو عرب باشد و سر ديگر آن تروبرد باشد .
و ) كد ( 00 و  KH ) :
گروهي از مالكاني كه موافقت ننمودند به اسبهايشان داغ ( 02 ) زده شود ابتدا داغ ( 00 ) براي اسبهاي انها درتبارنامه ملي در نظر گرفته شد و در صورتيكه موفق مي شدند تبارنامه ، مدون و شجره نامه كاملي را ارائه بنمايند به عنوان اسبهايي كه زايش و كشش انها كنترل گرديده است داغ 00به KH تبديل مي شده است و به معني خوزستان مي باشد .
– به طور كلي كدهاي مربوط به اسب عرب بشرح فوق مي باشند اما علامتگذاري بدن اسب عرب در ايران مطابق الگوي زير انجام مي شود :
عدد اول
سال تولد
شماره شناسنامه    عدد اول
IR
عدد دوم
سال تولد        عدد دوم
( الگوي داغ بدن اسب عرب در ايران ( در سيستم تبار نامه ملي و بين المللي )
نكته 1 : IR به عنوان حروف اول و دوم كلمه IRAN بدين معني كه اسب متعلق به كشور ايران است . در ابتداي الگوي مطرح شده نوشته مي شود .
نكته 2 : حرف اول و دوم كد اسب منظور همان كدهاي مطرح شده 01 تا 06 يا 00  و يا  KH مي باشند كه به ترتيب از چپ به راست ، حرف اول و دوم نوشته مي شود .
نكته 3 : شماره شناسنامه بستگي به تعداد اسبهاي ثبت شده دارد مي تواند يك ، دو و يا سه رقم بيشتر باشد كه در مركز تبارنامه انجمن ملي اسب ايران صادر مي گردد .
نكته 4 : از آنجا كه اسب عرب در طيف بين المللي ارزيابي مي گردد سال تولد آن نيز به سال ميلادي زده مي شود مثلاً از سال 1988 فقط دو عدد آخر يعني 88 قيد مي شود .البته در مورد سه كد بين المللي يعني 01 و 02 و 03 اينطور ميباشد و در مورد بقيه كدها سال تولد به سال شمسي داغ زده مي شود .
–    به طور كلي علائم مربوط به داغ اسب عرب در سراسر جهان يكسان و طبق دستورالعملهاي سازمان بين المللي WAHO مي باشد كه بشرح زير مي باشد :

نماد اعداد در سيستم بين المللي داغ اسب ايران
–    در بين علائم فوق علائم مربوط به اعداد 0 و 1 وجود ندارد كه علامت نمايش اين دو عدد بشرح زير است :
در صورتيكه دو خط عمودي يكسان و موازي رسم نمائيم معرف عدد ( 1 ) مي باشد.
در صورتيكه دو خط افقي يكسان و موازي رسم نمائم معرف عدد ( 0 ) مي باشد .
به عنوان مثال بدن اسب عرب نشان مي دهد كه اين اسب متعلق به كشور ايران و كد ( 01 ) اسب عرب خالص ( دولتي ) و شماره شناسنامه آن ( 031 ) و تاريخ تولد 1975 ميلادي است .لازم بذكر است تابحال تعداد1522راس داغ ميكروچيپ و1527راس ميكروچيپ شدند.وتابحال حدود 13 راس اسب به اسپانيا وهلند صادر شده است.

معرفی نژاد اسب اصيل خوزستان

محل داغ اسب عرب
محل زدن داغ اسب عرب براي كدهاي 01 و 03 و 02 در ناحيه گردن در طرف راست يا چپ بسته به آنكه يال به كدام سمت افتاده باشد ، در زير يال مي باشد .
– براي بقيه كدها معمولاً ناحيه شانه در طرف چپ بدن ميباشد .

عيوب پرورش اسب عرب در ايران :
1-    عدم نظارت صحيح بر واردات سيلمي هاي خارجي .
2-    هدفمند نبودن كشش ها و تلاقي ها .
3-    نداشتن كانون قوي كه با اهداف اصلاح نژادي توليد كنندگان را به سمت خاصي سوق دهد .
4-    عدم توجه به اسبان اصيل خوزستان به عنوان ذخاير ژنتيكي اين نژاد .
5-    عدم تدوين كتاب انساب يا  Stud book از سال 1999 به بعد (يعني حدود10سال است كه كتابي چاپ نشده است ) .

راهكار براي اسب عرب :
بيشترين توصيه بر اين است كه اين جمعيت به شكل فعلي كه داراي هويتي خاص خود مي باشد به عنوان ميراث ايران حفظ شود و در ارتباط با تطبيق دادن آن به هرگونه استاندارد بين المللي ، انتخاب در اين جمعيت بايد بر اساس معيارهاي فيزيكي مناسبي صورت گيرد كه قابل قبول براي هر اسب بي عيب و با ساختار خوب باشند و بخاطر داشته باشيم كه نبايد قابليت اسبهاي عرب از بين بروند . يقيناً چنين اقدامي نياز به وقت زياد دارد .

بنابراين نژاد بومي بايد به طور دقيق ، مطمئن و ارزشمند بررسي شود و سپس با مشخص نمودن اهداف پرورش ، با بكارگيري روشها و متدهايي كه مناسب بودن آنها در امر انتخاب ثابت شده است .

نهايتاً نتايجي كسب گردد كه رضايت توليد كنندگان و عموم را جلب نمايد .
جمعيت اسب عرب فعلي در ايران در استانهاي خوزستان – يزد – اصفهان – تبريز – همدان – كرمانشاه – تهران – خرم آباد مي باشد ولي عمده آن يزد و خوزستان است .

آمار كتاب حدود 0 200ولي از سال 1999 تا بحال بالغ بر 3000 آمار اسب است كه از اين تعداد حدود 1500 تا 2000 زنده موجود است .
2- به علت كشش زياد از مبارك و با توجه به غالب بودن رنگ سفيد ، اگر كسي توليد اسب عرب سياه داشته باشد يك پله بالاتر از ديگران است .
حفظ نژادهاي ايراني و عدم تلاقي آنها با اسبان وارداتي .
تشكيل انجمن اسب عرب .
فعال نمودن انجمن و انجام كليه امور اسب عرب با نظارت فدراسيون .